جایی برای دلتنگی های من

به توکل نام اعظمت بسم الله

جایی برای دلتنگی های من

به توکل نام اعظمت بسم الله

روز پنج شنبه ای  

آسمون شهرمون  

خیلی دلش گرفت  

از عصر شروع کرد بباره 

تا آخر شب 

کویر شهرمون  

تموم بیابون های اطرافمون 

تموم سبزه ها و درختها 

حتی ما آدما  

سیراب شدیم 

از این رحمت الهی 

از این نعمت پاک 

توی امامزاده  

روبروی گلزار شهدا 

برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان  

برای مریض ها 

برای پدر و مادرها  

 برای دختر پسرهای جوون  

اونایی که نذر و حاجت داشتن 

گرفتاری و مشکل داشتن  

دعا کردم 

خدا را صدا زدم  

ازش خواستم  

خواهش کردم  

التماسش کردم   

قسمش دادم  

که برآورده کنه 

دعا کردم ببخشه  

برای خودم و شوهری 

برای خونواده هامون هم دعا کردم  

شما هم برای ما دعا کنید 

برای همه 

برای اونایی که محتاجن

توی این دنیای فانی 

 از هرکسی  

زخم زبون و طعنه متلک بشنوی تحمل میکنی  

از هرکسی  نامردی و بیمعرفتی  

ببینی تحمل میکنی  

دلت از دست هرکسی گرفت و  خون شد بازم تحمل میکنی  

میگی بیخیالش ولش کن غریبس 

از دل من که خبر نداره 

هرآشنایی رد شد یکی زد اینم روش  

ولی اگه تو این دنیای 

 بزرگ هرچند کوچیک 

یا کوچیک هرچند بزرگ  

خودت و اون  

خودت و همون

 کسی که قراره برای همدیگه تکیه گاه باشید و 

 مرهم درد های همدیگه  

دو دوستی که بهمدیگه عشق میورزن و طاقت دوری همدیگه رو ندارن  

از تنها کسی که دوسش داری و اونم تو را دوست داشته باشه  

ضربه بخوری 

ضربه هرچند کوچیک و گذری  

ضربه ای هرچند چند ثانیه ای و زبونی 

همون ضربه میشه  

بزرگترین غمت  

خاطره ای بد  

یه اتفاقی که با یادآوریش 

دلت میگیره اونم بدجور 

بدون اینکه بخوای 

اشکات سرازیر میشه  

و اینکه دلت  

میشه آیینه دق تو 

فکرت میشه همون چیزی 

که باهاش راحت رو اعصابت راه بره 

امیدوارم که برای همدیگه آرامش روح باشید  

تا سوهان ............ 

ممنون 

وقتت گرفته شد  

ولی  

دلم من آروم گرفت  

التماس دعای مخصوص

خدا جونم 

چه زود دعام رو برآورده کردی 

آرامش به من برگشته  

امیدوارم که زود ترکم نکنه  

فکر و توهم های منفی هم ذهنمو ترک کردند 

باشد که دیگه برنگردند 

خدایا  

به خدا بودنت افتخار میکنم  

در واقع به خودم افتخار میکنم که خدایی از جنس خوبی ها از جنس مهربونی ها و از جنس بخشندگی دارم  

نمیگم قول میدم  

چون آدم بعضی وقتا 

خواسته یا ناخواسته میزنه زیر قولش 

سعیمو میکنم  

که بنده ای باشم شاکر و سپاس گوی لطف و کرمت 

بنده ای باشم که نمیگم هرلحظه 

بلکه حداقل با دیدن نشانه هایت تو را به خاطر بیارم و ازت تشکر کنم 

ما آدما تو شادی ها تو را فراموش میکنیم  شاید غرق شادی میشیم ویا شاید... 

ولی تو هم خوب میدونی  

چه جوری بنده هات رو یادآور خودت کنی  

غم و شادی 

خوب و بد   

این کلمات با وجود همدیگه تداعی میشن 

با بودن در کنار هم باعث به وجود آوردنده خاطرات تلخ و شیرین میشن 

خدایا ممنون  

لطف و کرمتو  

شکر 

خدایا هرگز ما بنده هات رو تنها نذار 

که جز تو کسی رو نداریم  

امروز شوهرم بعد تقریبا 4 سال که توی اون کارخونه 

اینقده زحمت کشید  

تمام تلاش و سعیشو کرد  بابت درست انجام دادن کارها  

با وجود  

خستگی ها و غرغرهای فراوان 

از همکارا و مهندس های ....

با وجود همه مشکلاتش 

و وجود حسرت های فراوان  (خیلی زیاده گفته نشه بهتره)

از کارخونه استعفا داد 

بعد 4 سال تازه امروز احساس ارامش خاصی دارم  

احساس تازه به دنیا اومدن  

احساس راحت و خلاص شدن  

میدونم و درک میکنم که شوهرم هم چنین احساساتی رو داره  

البته هردوتامون استرس و نگرانی هایی داریم  

ولی من از بابت شوهرم خیالم راحته  

مطمئنم با وجود نبودن کار 

یه کاری به لطف خدا براش پیدا میشه  

میدونم خدا جور میکنه براش 

آخه همیشه شوهرم امید داشته  

و تو کارهاش به خدا توکل کرده

مرد کاری و زحمتکشی هستش  

هم اینکه

با اراده و با عرضه هستش 

به نظر من که خستگی ناپذیره 

از نظر ایمان و اخلاق هم تکمیله  

یعنی 

ایمانش محکمه  

اخلاقشم که خوبه 

مثل همیشه کمکش کن  

تو را به جدش قسم میدم  

که امیدشو ناامید نکنی 

و اگه خیر و صلاحه  

اون کاری که تو ماه رمضان فرمشو پر کرد نصیبش کنی 

خدایا این مشکلم به خودت میسپارم 

خودت حلش کن مرسی 

قربونت برم 

شما هم ما رو دعا کنید 

به خصوص تو این شبها