جایی برای دلتنگی های من

به توکل نام اعظمت بسم الله

جایی برای دلتنگی های من

به توکل نام اعظمت بسم الله

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی ...

با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

 

گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا ...

تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید

 

گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن ...

عکس یک خنجر ز پشت سر پی مولا کشید

 

گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم ...

راه عشق و عاشقی , مستی ونجوا را کشید

 

گفتمش تصویری از لیلی ومجنون را بکش ...

عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید

 

گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن ...

در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید

 

گفتمش از غربت ومظلومی و محنت بکش ...

فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید

 

گفتمش سختی و درد وآه گشته حاصلم ...

گریه کرد آهی کشید و زینب کبری کشید

 

گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق ...

عکس مهدی راکشید و به چه بس زیبا کشید

 

گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین..

گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید

نظرات 1 + ارسال نظر
سید حسین یکشنبه 3 اسفند 1393 ساعت 23:54

شعر زیبایی بود، کپی کردم ممنون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد