جایی برای دلتنگی های من

به توکل نام اعظمت بسم الله

جایی برای دلتنگی های من

به توکل نام اعظمت بسم الله

آرامشم را در تو جویم ای وسعت سبز
نجوای خود را با تو گویم ای فرصت سبز
ای دشتهایت ارغوانی ای گلشن راز
با لاله هایت می توانی باشی سرافراز
ای سرزمین آسمانی ای کشور عشق
نامت بلند و جاودانی در دفتر عشق
مردان تو در استقامت مثل دماوند
در پاکی روح و کرامت مانند اروند

اگه بگم ده ساله دنباله این آهنگ میگشتم دروغ نگفتم

وقتی بچه بودم تلویزیون پخش میکرد ولی اصلا تیکه ای از متنشم تو ذهنم نبود

که دنبالش بگردم تو اینترنت

تا اینکه چندوقت پیش پخش شد من هم یه تیکه متن رو نوشتم یادم نره

تو اینترنت دنبالش گشتم تا پیداش کردم

سلام سلام سلام

شاید کسی نیاد این مطلبهای منو بخونه

ولی مهم خودمم که مینویسم تا در روزهای آینده

به عنوان یه خاطره برام بمونن

چندوقت پیش که روز زن بود آقامون دست و بالش تنگ بود

چیزی نصیبم نشد ولی اصلا ناراحت نیستم

امسال نشد روزه بگیرم و برای شب لیلة الرغائب اعمالشو به جا بیارم ولی خیلی دعا کردم

انشالا که خدا قبول کنه

روز مرد هم من مثل بعضی از خانما نبودم که تلافی کنن

و بگن هرچی روز زن کادو گرفتیم واسه مردا هم کادو میگیریم

من برا آقاسیدم یه شلوار یه ادکلن و دوتا جوراب گرفتم

ادکلنش اسمش کاپیتان بلک بود که آقاسید خیلی دوست داشت

شلوارشم اندازش بود

امسال یه اتفاق معنوی هم برام افتاد

خدا خواست که قسمتم بشه و دعوتم کرد برای اولین بار مهمونش باشم و اعتکاف برم

خیلی خیلی خوب بود خوش گذشت آرامش خاصی پیدا کردم اصلا هیچ فکر و دغدغه و نگرانی نداشتم

چندوقتی بود هوس مشهد داشتم هوس دیدن حرم آقاامام رضا

که اینم آقاسید چون امسال از خادمای اعتکاف بودن

قرعه کشی انجام دادن و اسمشون در اومد و کمک هزینه مشهد نصیبش شد

البته ب دو دلیل خیلی خوشحالم

دوستم خانم غیاثی که همراهشون بودم نمیذاشتن لحظه ای بهم بد بگذره 

نه اینکه بد باشه منظورم اینه که همینجوری بی استفاده وقتمون تلف بشه

برای قرعه کشی هم پسرشون (پسر همین دوست عزیزم و بزرگوارم) به جای نوشتن اسم خودشون زحمت کشیدن اسم آقاسید رو نوشتن

که همون اسم هم دراومد

قربونت برم خدا

وقتی تو بخای دیگه همه چیز خود بخود جور میشه

و مهمتر اینکه قراره تو این هفته بازم اگه خدا بخاد جمعه حرکت کنیم به سوی مشهد انشالله

خیلی خیلی خوشحال و بیقرارم