جایی برای دلتنگی های من

به توکل نام اعظمت بسم الله

جایی برای دلتنگی های من

به توکل نام اعظمت بسم الله

خدایا اسیر هوای نفسم شدم

آخ که توی گرداب گناه دارم غرق میشم

خدایا خستم خدایا نذار اینطور با روی سیاه با چشمان اشکبار از

پرونده سنگین اعمالم از دنیا برم


تشنه دیدار خدا بودین و ارباب سر بریدمون سید و سرور سالار شهیدان

خون غیرتتون به جوش اومد وقتی شنیدین که به کشورتون به خاک وطنتون

به خونه ناموستون تجاوز شده

لحظه ای صبر نکردین معطل نکردین به زور و التماس خواهش تمنا وارد گردانها شدین

مهم نبود که کاری بلد بودین یا نه فقط اینکه باشید و بجنگید با هرچی که دم دستتون بود 

دل نترسی داشتین عملیات سخت نصفه شب با کمترین امکانات سیم خاردار و میدان مین

از عزیزترین کسانی که داشتین جدا شدین

شما همون کسانی بودین که نماز شبتون ترک نشد سجده های طولانی داشتین

از ته قلبتون به ائمه اطهار اعتقاد خاصی داشتین راحت با خدا و اولیاءخدا ارتباط برقرار کردین 

ذره ای به این دنیا مال و مقامش زرق و برقش توجهی نداشتین

و خوشا به سعادتتون شربت شهادت گوارای وجودتون

این عزیزان ای بزرگواران

من خیلی گنهکارم خیلی پرونده سنگینی دارم خیلی شرمنده و حقیر و روسیاهم

دیگه خودتون از دلم خبر دارین

میدونید چی میخام



این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بعد یه ماه اومدم یه کمی بنویسم

خیلی حرفا دارم بنویسم ولی دستم به نوشتن نمیره

همه چی آرومه جز دلم

دلم آروم و قرار نداره کلافم کرده

دلم آرامش میخاد

خدایا کجایی چرا اینقد دور شدم ازت

آخ که عجیب دلم گرفته 

دیگه گذر کسی به اینجا نمیافته

خدایا فکر کنم تو تنها خواننده وبلاگم هستی

وای که اگه تو هم نباشی دیگه دلم از غصه میترکه

معلوم نیست این هانی بدجنس شیطون کجا رفته خبری ازش نیست