جایی برای دلتنگی های من

به توکل نام اعظمت بسم الله

جایی برای دلتنگی های من

به توکل نام اعظمت بسم الله

یاد امام و شهدا دل و میبره کرب و بلا


بعضی شبا وقتی بابام کنج دلش غوغا میشه


یا بعضی وقتا دل شب وقتی که از خواب پا میشه


میره یه گوشه میشینه


 آلبومشو  وا میکنه


خوب میدونم  گم شدشو تو عکسا پیدا میکنه


درد و دل این روزاشو با اونا نجوا میکنه


میگم بابا اینا کین که با لباس خاکین


اما هزار تا کهکشون


سرتاسر هفت آسمون مونده به زیره پرشون

 


می گیه پسر نور دلم باغ گلم همه حاصلم


الهی هیچ مسافری از رفیقاش جا نمونه


توهم  دعا کن که بابات غریب و تنها نمونه


بعد امام و شهدا زیاد تو دنیا نمونه


به کی بگم چچور بگم


بعضیاشون تو بیداری


بعضی هاشون تو رویاها


چهره مولا را دیدند


جلوه ی آقا رو دیدند


یوسف زهرا(س) رو دیدند


یارو دیدند یارو دیدند جلوه ی دلدارو دیدند


 


میگم بابا چرا هروقتی که شما میون کل جبهه ها اسم شلمچه که میاد


چه سریه چه رازیه


باری برافروخته میشید


 مثل یک پروانه ی پرسوخته میشید


هرجای عالم که باشید


 دوباره از دستای بسته می خونید


دوباره از بازوی خسته میخونید


دوباره از پهلو شکسته می خونید


 

میگه پسرم


ای پسرم نمک نزن


بازم به زخم جگرم


سرتاسر جبهه همش نور تجلی ی خدا بود بخدا


آخر دنیا بود به خدا


کرب و بلا بود بخدا


حضرت زهرای بتول(س)  با اینکه با نوکرشیم مادر ما بود بخدا


 شبه حمله هم همه بود


روی لبا زمزمه بود


هی تو دلا واهمه بود


دعوا سر سربند یافاطمه(س)  بود


ذکر لبا وقتی که یا زهرا (س) میشد همه گره هامون وا میشد


میون کل جبهه ها شلمچه بیشتر از همه  گرفته بوی فاطمه(س)

 


این رفیقم که میبینی نفسای آخرشه


این رفیقم که میبینی میون داره هیئتا بود


بی ریا بود


با صفا بود


از اون ابلفضلیا بود


 این رفیقم پور احمده


 تو عاشقا سراومده


 دیگه مثلش نیومده


عاشق باصفایی بود


خیلی امام رضایی بود


این رفیقم که می بینی همیشه بود همسفرم


زیرآتیش بود سپرم


 عزیزتر از برادرم


 نور دو چشمون ترم


وقت وداع آخرش میگفت بگو به  مادرم


همیشه خواستم از خدا که برنگرده پیکرم


حالا هزارتا کاروان شهید آوردن برامون هنوز ازش بی خبرند هنوز ازش بی خبرند


این رفیقم که میبینی مرغ سحر بود بخدا


مرد خطر بود به خدا


اهل نظر بود بخدا


نیمه شب تو سجاده دیده تر بود بخدا


یک شب توی میدون مین دیدم بی سربود بخدا


مرد خطر بود بخدا


 

این رفیقم که میبینی غلام علی روضه خونه نوحه خونه


وقتی دل بابات میگیره شعرای اونو میخونه  شعرای اونو میخونه


آخرش حاجتمو من میگیرم یک روز از عشق تو مولا میمیرم


عاشقی دردیه درمون نداره


دل عاشق سرو سامون نداره

نظرات 4 + ارسال نظر
مانیاس پنج‌شنبه 3 آذر 1390 ساعت 20:38

قشنگ بود

ندا سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 12:47 http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

انشالله همیشه حاجت روا باشی

دانیال پنج‌شنبه 28 مهر 1390 ساعت 19:03 http://www.danyal.ir

دلم به دریای آرام دل تو خوش است ...
چطوری رومانیتک ؟!

خزوک سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 22:58 http://KHAZOK.BLOGFA.COM

سلام به رمانتیک جان خبریه که این شعرها و آهنگها رو گذاشتی خدای نکرده که عاشق نشدی
انشاالله خیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد