جایی برای دلتنگی های من

به توکل نام اعظمت بسم الله

جایی برای دلتنگی های من

به توکل نام اعظمت بسم الله

(صدای تلفن ) 

-سلام  

سلام  بفرمایید  

-ببخشید مثل اینکه اشتباه گرفتم خداحافظ  

خداحافظ!!! 

عجبا  

صبح تا ظهر منتظر تلفن یکی باشی  

آخرشم تو همون روز از بدشانسی چند نفر بیان و اشتباهی شماره بگیرن  

!!!!!!!!!!!!!!!! 

بله دیگه جای تعجب هم داره

رگ خواب 

رگ خواب این دل تو دست بوده

تارگ های قلبم شکست تو بوده

منو با یه لبخند به ابرا کشوندی

با یه قطره اشکت به اتیش نشوندی

مدارا نکردی با دلواپسیهام

ندیده گرفتی غم بی کسیمو

با این آرزویی که بی تو محاله

یه شب خواب آروم فقط یک خیاله

چقدر حیفه این عشق همینجور هدر شه

یکی ازمنو تو بره در به در شه بره در در شه

باید صبرکنم باهمین جای خالی

حالا تو نبودم بگو در چه حالی

مدارا نکردی با دلواپسیهام

ندیده گرفتی غم بی کسیمو

با این آرزویی که بی تو محاله

یه شب خواب آروم فقط یک خیاله

دوست دارم کودک دیروز باشم  

تا با هر خنده ای  

لبخندی رو به روی لب کسانی که دوسم دارند بیاورم  

دوست دارم معرفت رو از همان کودکی یاد بگیرم  

که میخواست آبنباتش رو در دریا بیندازد تا آب دریا شیرین شود   

واقعا دوران کودکی دورانی بودکه بیشتر دلمان پاک بود  

و بیشتر به یاد همدیگه بودیم  

ولی الان محبت و معرفت رو از که آموزم  

از همانهایی که مادر یا پدرشان را  

همان مادر و پدری که برای برآورده شدن ارزوی ما از خواسته های خودشون گذشتن  

همان هایی که در کودکی پا به پای ما می آمدند تا ما را همراهی کنند که خدای نکرده مشکل و اتفاقی برای ما نیافتد  

همان هایی که از خوابشون میگذشتن که ما در خواب خوش با رویاهای شیرینمون باشیم  

همان پدر و مادری که همیشه دعای خیرشون بدرقه راهمون بود 

همان هایی که از جوانی خود گذشتن تا ما به این سن برسیم ولی با چه جوابی  

 ولی الان چه  

الانی که میخواهند بعضی ها همان پدر و مادر همان برکت و خیر را همان محبت و صفا را ببرند جایی که  در آنجا خیلی از همسن و سالهای آنها به خاطر فرزندان بی مهر و محبت و ....... بی معرفت.خدایا چه بگویم ................................... خدایا دیگر طاقت ندارم   

بقیه حرفم رو نا تمام میذارم  

خدیا  

من در اینجا بی آنکه شرم یا ابایی داشته باشم دست پدر و مادر عزیزم رو میبوسم   

و میخوام ازشون تشکر کنم به خاطر تمام زحمتهایی که به خاطر من در طی 19 سال متحمل شدن  میخوام روی هردوی آنها رو ببوسم  

پدر و مادر مهربانم  

من اینک 19 سال دارم  

ولی در مقابل شما شرمنده ام  

اگر که نتوانستم جزئی از خوبی های بیکرانتان را جبران کنم و یا اینکه نتواستم به خوبی به خاطر خوبی های فراوان از شما تشکر کنم  

اگر  کاری کردم که از دستم ناراحت و دلخور بشین

و خیلی از اگرهای دیگه  ................................................ 

باز هم شرمنده ام و عذر میخوام  

از خدا میخوام که تمام پدرها و مادرهای دنیا  

به خصوص  

پدر مادر خودم  

عمری پربرکت و با عزت و طولانی داشته باشن  

و هیچوقت سایه های پر محبت و برکتشان از سر ما کم نشه  

همیشه سالم و سلامت باشن   

و غم نبینن

و دلهای مهربونشون از ما بچه های غافل راضی و خشنود باشه 

خدایا  

من تو این دنیا 4 فرشته ی پاک و مهربون و آسمونی دارم  

خدایا ازت میخوام که همیشه در سلامتی کامل باشن  دلشون همیشه پر از شادی باشه و هرگز از بی محبتی های من دلخور نشن  دلشون از من راضی باشه و دعاهاشون در حقم بگیره  

میخوام و دوست دارم که باقی مانده عمرم هم از آن اونها باشه   

از همه دوستان شرمنده ام  اگر وقتتون گرفته شد

من خیلی حرفا رو برای گفتن دارم  

ولی وقتش رو ندارم  

ازتون خواهش میکنم  

شمایی که وبلاگ منو میخونی  

همین الان یا بعدا هروقت تونستی برو و دستهای پدر و مادر عزیزت رو ببوس  

بدون هیچ شرمندگی  

مثل روزی که موقع تولدت برروی دستهای کوچکت بوسه ای زدند  

شرمندگی هم برای دشمنتون باشه  

موفق باشید  

یا علی  

حضرت زهرا  

 می فرماید:روزی از پدرم رسول خدا گفتم عاقبت کسانی که به نماز بی اعتنایند چگونه است. 

فرمود به ۱۵ گرفتاری و مکافات مبتلا خواهند شد: 

شش گرفتاری در دنیا

سه مشکل در هنگام مرگ

سه ناراحتی در قبر

سه مشکل در روز قبر 

۱.شش کیفر دز دنیا عبارتند از:

*خیر و برکت از عمر انها کم میشود

*روزی و دارایی انها کمتر میشود

*نورانیت چهرهی انها که نشانهی سیمای صالحان است از انها گرفته میشود

*مشمول دعای صالحان نمی شوند

*از اعمال خیر خود پاداش نخواهند گرفت

*دعای انها مستجاب نمیشود 

   ۲. سه مشکل هنگام مرگ عبارتند از:

*با ذلت وزبونی جان میدهند

*در حال گرسنگی جان میدهند

*در حال تشنگی جان میدهند 

   ۳.سه گرفتاری در قبر عبارتند از:

*خداوند ملکی در قبر برای عذاب انها مامور میکند

*قبر برای انها تنگ و ناراحت کننده است

*در قبر دچار تاریکی میشوند 

   ۴.انچه در قیامت گرفتار ان میشوند:

*خداوند برای انها فرشته ای می گمارد تا پیوسته به صورتش میزند و مردم این صحنه را میبینند

*خداوند با شدت از انها حساب و کتاب میکند

*خداوند نظر لطف و رحمتش را از انها سلب میکند

خدایا خیلی دوست دارم که بنویسم  

ولی انگار همه کلمه ها از ذهنم فرار کرده اند  

مثل اینکه میدانند ظرفیتشان برای حرفای من خیلی کم است  

باید حرفی پیدا کنم که گنجایش درددلهای منو داشته باشد  

آن کلمه چیست  ؟؟ 

هرچی فکر میکنم کلمه ای به فکرم نمیرسد  

آیا واقعا آن کلمه وجود ندارد  !!!

خدایا یاریم کن  

میخواهم حرف بزنم فریاد بکشم  

خدای من  

دلم برایت تنگ شده  

هرچند من آن دختر چند سال پیش نیستم ولی  

تو همون خدایی نه مثل قدیم بلکه هر ثانیه که میگذرد  

بزرگتر و مهربان تر میشوی  

بخشنده و  صبورتر  

خدایا معرفتتو شکر    

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خدایا میخوام بهت برسم  

نمیدونم تا رسیدن به تو چقد راهه  

ولی ناامیدم نکن  

دستم رو بگیر   

خدایا نمیدانم روز رفتن من کی هست  

ولی کاری کن که تا اون موقع پاک باشم  

دیگه بدی و کینه ای تو دلم نمونده باشه  

منو از اونها جدا کن  

ترسم از مرگ نیست  

بلکه از بدی ها از هرچیزی که منو از تو دور میکنه بدم میاد وحشت دارم  

میترسم از زشتی هایی که دورتادور منو گرفتن و تو لباس خوبی ها خودشونو جلوه میدن  

کمکم کن تنهام نذار  

خداجونم راه درست رو بهم نشون بده

خدایا من خواستم ولی اون نخواست 

من مطمئنم ولی اون هنوز شک داره   

من گفتم اون توجه نکرد 

من التماس کردم ولی بی اعتنایی کرد  

در آخر بخشش کردم که امیدوارم پای دلسوزی نذاره

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

امشب باز هم دلم گرفته  

خدایا وقتی باهات حرف میزنم خیلی ارامش میگیرم   

تو هربار منو شرمنده خودت میکنی  

همیشه سنگ صبور من هستی  

امیدمو ناامید نمیکنی  

با خجالت دستامو بالا میگیرم هرچند بنده خوبی نبودم  ولی باز هم دعا میکنم  

ولی برای تو که خیلی مهربونی اصلا دست بندگی منو رد نمیکنی بلکه هرباری از لطف و کرمت به من میبخشی خدایا شکرت همه داده ها و نداده هاتو شکر

خداجونم پسر  بچه یکی از دوستام هم مریضه اسم قشنگی هم داره 

اسمش مهدیار هستش ازت میخوام که هرچه زودتر بهتر بشه و سلامتی خودشو به دست بیاره   

یا من اسمه دوا و ذکره شفا

خدایا چه دارد آنکه تو را ندارد و چه ندارد آنکه تو را دارد

یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم و اون خوابه  

نمی خوام بدونه,واسه اونه که قلب من این همه بی تابه  

 

یه کاغذ,یه خودکار،دوباره شده همدم این دل دیوونه 

 

 یه نامه,که خیسه،پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه  

 یه روز همین جا،توی اتاقم،یه دفعه گفت داره میره 

 

 چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره  

 

گریه می کردم،درو که می بست،می دونستم که می میرم 

  

اون عزیزم بود,نمی تونستم,جلوی راشو بگیرم  

 می ترسم یه روزی برسه که اونو نبینم بمیرم تنها   

خدایا,کمک کن,نمی خوام بدونه که دارم جون می کنم این جا  

 سکوت اتاق رو داره می شکنه,تیک تاک ساعت رو دیوار  

 دوباره نمی خوام بشه باور من که دیگه نمیاد انگار 

 

 

خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار 

  

خدایا به همه دوستانم چه در اینجا و چه در محیطی که باهاشون هستم کمک کن که در همه مراحل زندگی موفق و موید باشند  

  

الهی  

آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــِیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن  

امشب میخوام در مورد یکی از شهیدها حرف بزنم  

خیلی تعریفشونو شنیدم  

میگن خیلی زود حاجت میده   

شهید : علیرضا کریمی فرزند : باقر

تولد : 22 شهریور 1345 مقارن با ماه مبارک رمضان

محل تولد : سیچان - اصفهان

شهادت : 22 فروردین 1362 – در سن 16 سالگی

محل شهادت : شمال فکه

از کودکی نذر حضرت اباالفضل (ع) بود . ارادت قلبی به ایشان داشت . در جبهه هم مسئول دسته گروهان اباالفضل از لشگر امام حسین (ع) بود .علیرضا 16 سال بیشتر نداشت  

آخرین باری که به جبهه می رفت گفت :

راه کربلا که باز شد برمیگردم ! 

 ۱۵ سال بعد پیکرش باز گشت . همان روزی که اولین کاروان بطور رسمی به سوی کربلا میرفت !!

عجیب بود . پیکرش به شهر دیگری منتقل شد و مدتی بعد آمد . روزی که تشییع شد تاسوعا بود . روز حضرت اباالفضل علیه السلام.

علیرضا در 16 سالگی و 3 ماه قبل از شهادت وصیتنامه خود را نوشت .

فرازهایی از وصیتنامه شهید علیرضا کریمی  :

" هرگز آنان که در راه خدا کشته می شوند مرده نپندارید ، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگار خویش روزی می خورند "

به نام خدا و با سلام بر حضرت مهدی (عج) و نائب برحقش امام خمینی و تمامی کسانی که در راه اسلام خدمت میکنند .

شکر خدا را مینمایم که قدری مهلتم داد تا اسلام واقعی را بشناسم و در تاریکی جهل از دنیا نروم .

انقلاب اسلامی باعث شد که سر از گریبان خود بیرون آوریم و دور و بر خود را بنگریم و به زندگی از دید دیگری نگاه کنیم .

آری امام کاری بس عظیم کرد . باعث شد دنیا از خواب بیدار شود و انسانیت را دوباره یادآوری نمود .

من خوشحالم که جانم را نثار اسلام و مکتب رسول الله (ص) و علی (ع) میکنم و افتخار میکنم که مرام و مکتب من اسلام است .

اسلام به من فهماند که چگونه بیندیش و چگونه راه را انتخاب کن .

من با قلبی روشن خون خود را برای اسلام می ریزم و پیام می رسانم که با جاری شدن خونمان است که حکومت ما نورانی تر و به حکومت عدل صاحب الزمان (عج) متصل می شود . امیدوارم که حکومت ما زمینه ساز انقلاب امام مهدی (ع) باشد .

اما مادر جان بعد از شنیدن خبر شهادتم اشک نریز ، زیرا امام بزرگوار ما نیز در سوگ فرزندش اشک نریخت ، چون می دانست رضای خدا در این امر است .

و شما پدر بزرگوارم وصیتم به شما این است که راه مرا در کمک به فقرا و نیازمندان ادامه دهید .

شما خواهرانم ؛ شما هم زینب زمان باشید و پسرانتان را حسین وار تربیت کنید و در راه خدا مبارزه کنید .

خدایا تو میدانی که من هر چه کرده ام برای رضای تو بوده ، پس ما را یاری کن که در راه تو قدم برداریم .

خدایا اسلام را پیروز کن و اگر در من لیاقت می بینی شربت گوارای شهادت را به من بنوشان .

و شما ای منافقین فراری از خلق که بعد از پیروزی انقلاب ، فقط اسم و نام سازمانتان را به دنبال می کشید ، به عنوان یک برادر دلم برای شما می سوزد ، یک مشت جوان پاک که رهبرشان آنها را منحرف کرده اند . کمی فکر کنید ! به خود بیایید !

خدایا این پیر جماران ، این بت شکن تاریخ ، این درهم کوبنده ستمگران را در پرتو خود نگهدار .

خدایا مرا به خودم وا مگذار . پدر و مادرم را نیز ببخش و آمرزشت را نصیبمان فرما .

آمین یا رب العالمین 

روحش شاد و راهش پررهرو باد  

برای شدای روحشون صلوات  

 التماس دعا

خدایا راضی ام به رضای تو   

خدایا من موجود ضعیفی هستم که نیاز به حمایت و عنایت تو دارم  

خداجون تو که خیلی بخشنده و مهربونی  

این لطفتو از من دریغ نکن  

و خیلی های دیگه محتاج این لطف تو هستن  

دیشب خیلی دلم گرفته بود  

خیلی دوست داشتم باهات حرف بزنم  

همین جا  

ولی خب نتونستم چون وقت نداشتم 

درسته بعضی وقتا خیلی بیمعرفت میشم ولی بدون که 

 خیلی دوستت دارم    

........................................

 بسم الله الرحمن الرحیم 

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْءٍ
خدایا من از تو مى خواهم بحق آن رحمتت که همه چیز را فرا گرفته

وَبِقُوَّتِکَ الَّتى قَهَرْتَ بِها کُلَّشَىْءٍ
و به آن نیرویت که همه چیز را بوسیله آن مقهور خویش کردى
وَخَضَعَ لَها کُلُّ شَىْءٍ وَذَلَّ لَها کُلُّ شَىْءٍ
و همه چیز در برابر آن خاضع و همه در پیش آن خوار است

وَبِجَبَرُوتِکَ الَّتى غَلَبْتَ بِها کل شی
و به جبروت تو که بوسیله آن چیره گشتى
وَبِعِزَّتِکَ الَّتى لا یَقُومُ لَها شَىْءٌ وَبِعَظَمَتِکَ الَّتى مَلاَتْ کُلَّ شَىْء

و به عزتت که چیزى در برابرش نه ایستد و به آن عظمت و بزرگیت که پرکرده هر چیز را
وَبِسُلْطانِکَ الَّذى عَلا کُلَّشَىْءٍ وَبِوَجْهِکَ الْباقى بَعْدَفَناَّءِ کُلِّشَىْءٍ

و به آن سلطنت و پادشاهیت که بر هر چیز برترى گرفته و به ذات پاکت که پس از نابودى هر چیز باقى است
وَبِأَسْمائِکَ الَّتى مَلاَتْ اَرْکانَ کُلِّشَىْءٍوَبِعِلْمِکَ الَّذى اَحاطَ ِکُلِّشَىْء

و به نامهاى مقدست که اساس هر موجودى را پرکرده و به آن علم و دانشت که احاطه یافته به هر چیز
وَبِنُورِ وَجْهِکَ الَّذى اَضاَّءَ لَهُ کُلُّشىْءٍ

و به نور ذاتت که روشن شد در پرتوش هر چیز
یا نُورُیا قُدُّوسُ

اى نور حقیقى و اى منزه از هر عیب اى
یااوَّلَ الاْوَّلِینَ وَیا اخِرَ الاْ خِرینَ

آغاز موجودات اولین و اى پایان آخرین
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِکُ الْعِصَمَ

خدایا بیامرز برایم آن گناهانى را که پرده ها را بدرد
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ

خدایا بیامرز برایم آن گناهانى را که عقاب و کیفرها را فرو ریزد

اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَیِّرُ النِّعَمَ
خدایا بیامرز برایم آن گناهانى را که نعمت ها را تغییر دهد

اَللّهُمَّ اغْفِرْ لىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُالدُّعاَّءَ
خدایا بیامرز برایم آن گناهانى را که از اجابت دعا جلوگیرى کند

اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاَّءَ
خدایا بیامرز برایم آن گناهانى را که بلا نازل کند

اَللّهُمَّ اغْفِرْلى کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَکُلَّ خَطَّیئَةٍ اَخْطَاْتُها
خدایا بیامرز برایم هر گناهى که کرده ام و هر خطایى که از من سر زده

اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِذِکْرِکَ وَاَسْتَشْفِعُ بِکَ اِلى نَفْسِکَ وَاَسْئَلُکَ بِجُودِکَ اَنْ تُدْنِیَنى مِنْ قُرْبِکَ
خدایا من به سوى تو تقرب جویم بوسیله ذکر تو و شفیع آورم بدرگاهت خودت را و به جود و کرمت از تو مى خواهم که مرا به مقام قرب خویش نزدیک سازى

وَاَنْ تُوزِعَنى شُکْرَکَ وَاَنْ تُلْهِمَنى ذِکْرَکَ
و شکر و سپاسگذاریت را بر من روزى کنى و ذکر خود را به من الهام کنى

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ سُؤ الَ خاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خاشِعٍ اَنْ تُسامِحَنى وَتَرْحَمَنى
خدایا از تو درخواست مى کنم درخواست شخص فروتن خوار ترسان که بر من آسان گیرى و به من رحم کنى

وَتَجْعَلَنى قَِسْمِکَ راضِیاً قانِعاً وَفى جَمیعِ الاْحْوالِ مُتَواضِعاً و مرا به آنچه برایم قسمت کرده اى راضى و قانعم سازى و در تمام حالات فروتنم کنى

اَللّهُمَّ وَاَسْئَلُکَ سُؤ الَ مَنِ اشْتَدَّتْ فاقَتُهُ وَاَنْزَلَ بِکَ عِنْدَ الشَّدآئِدِحاجَتَهُ وَعَظُمَ فیما عِنْدَکَ رَغْبَتُهُ

خدایا ازتو درخواست کنم درخواست کسى که سخت فقیر و بى چیز شده و خواسته اش را هنگام سختیها پیش توآورده و امیدش بدانچه نزد تو است بسیار بزرگ است

اَللّهُمَّ عَظُمَ سُلْطانُکَ وَعَلا مَکانُکَ وَخَفِىَ مَکْرُکَ وَظَهَرَ اَمْرُکَ وَغَلَبَ قَهْرُکَ وَجَرَتْ قُدْرَتُکَ وَلایُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ

خدایا سلطنت و پادشاهیت بس بزرگ و مقامت بسى بلند استمکر و تدبیرت در کارها پنهان و امر و فرمانت آشکار است قهرت غالب و قدرت و نیرویت نافذ است و گریز از تحت حکومت تو ممکن نیست

اَللّهُمَّ لا اَجِدُ لِذُنُوبى غافِراً وَلا لِقَبائِحى ساتِراً وَلا لِشَىْءٍ مِنْ عَمَلِىَ الْقَبیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیْرَکَ

خدایا نیابم براى گناهانم آمرزنده اى و نه براى کارهاى زشتم پرده پوشى و نه کسى را که عمل زشت مرا به کار نیک تبدیل کند جز تو،

لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ وَبِحَمْدِکَ

نیست معبودى جز تو منزهى تو و به حمد تو مشغولم

ظَلَمْتُ نَفْسى

من به خویشتن ستم کردم

وَتَجَرَّاءْتُ بِجَهْلى وَسَکَنْتُ اِلى قَدیمِ ذِکْرِکَ لى وَمَنِّکَ عَلَىَّ

و در اثر نادانیم دلیرى کردم و به اینکه همیشه از قدیم به یاد من بوده وبر من لطف و بخشش داشتى آسوده خاطر نشستم

اَللّهُمَّ مَوْلاىَ کَمْ مِنْ قَبیحٍ سَتَرْتَهُ وَکَمْ مِنْ فادِحٍ مِنَ الْبَلاَّءِ اَقَلْتَهُ وَکَمْ مِنْ عِثارٍ وَقَیْتَهُ وَکَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ َدفَعْتَهُ وَکَمْ مِنْ ثَناَّءٍ جَمیلٍ لَسْتُ اَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ

اى خدا اى مولاى من چه بسیار زشتیها که از من پوشاندى و چه بسیار بلاهاى سنگین که از من بازگرداندى و چه بسیار لغزشها که از آن نگهم داشتى و چه بسیار ناراحتیها که از من دور کردىو چه بسیار مدح و ثناى خوبى که من شایسته اش نبودم و تو آن را منتشر ساختى

اَللّهُمَّ عَظُمَ بَلاَّئى وَاَفْرَطَ بى سُوَّءُ حالى وَقَصُرَتْ بى اَعْمالى وَقَعَدَتْ بى اَغْلالى

خدایا بلاى من بسى بزرگ است و بدى حالم از حد گذشته و اعمالم نارسا است و زنجیرهاى علایق مرا خانه نشین کرده

وَحَبَسَنى عَنْ نَفْعى بُعْدُ اَمَلى وَخَدَعَتْنِى الدُّنْیا بِغُرُورِهاوَنَفْسى بِجِنایَتِها وَمِطالى

و آرزوهاى دور و دراز مرا از رسیدن به منافعم بازداشته و دنیا با ظواهر فریبنده اش مرا گول زد و نفسم بوسیله جنایتش و به مسامحه گذراندم

یا سَیِّدى فَاَسْئَلُکَ بِعِزَّتِکَ اَنْ لایَحْجُبَ عَنْکَ دُعاَّئى سُوَّءُ عَمَلى وَفِعالى

اى آقاى من پس از تو مى خواهم به عزتت که بدى رفتار و کردار من رفتار و کردار من دعایم را از اجابتت جلوگیرى نکند

وَلا تَفْضَحْنى بِخَفِىِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنْ من سِرّى وَلا تُعاجِلْنى بِالْعُقُوبَةِ عَلى ما عَمِلْتُهُ فى خَلَواتى

و رسوا نکنى مرا به آنچه از اسرار پنهانى اطلاع دارى و شتاب نکنى در عقوبتم براى رفتار بد و کارهاى بدى که در خلوت انجام دادم

مِنْسُوَّءِ فِعْلى وَاِساَّئَتى وَدَوامِ تَفْریطى وَجَهالَتى وَکَثْرَةِ شَهَواتى وَغَفْلَتى

و ادامه دادنم به تقصیر و نادانى و زیادى شهوت رانى و بى خبریم

وَ کُنِ اللّهُمَّ بِعِزَّتِکَ لى فى کُلِّ الاْحْوالِ رَؤُفاً وَعَلَىَّ فى جَمیعِ الاُْمُورِ عَطُوفاً

و خدایا به عزتت سوگند که در تمام احوال نسبت به من مهربان باش و در تمام امور بر من عطوفت فرما

الهی وَرَبّى مَنْ لى غَیْرُکَ اَسْئَلُهُ کَشْفَ ضُرّى وَالنَّظَرَ فى اَمْرى

اى معبود من و اى پروردگار من جز تو که را دارم که رفع گرفتارى و توجه در کارم را از او درخواست کنم

‘اِلهى وَمَوْلاىَ اَجْرَیْتَ عَلَىَّ حُکْماًاِتَّبَعْتُ فیهِ هَوى نَفْسى وَلَمْ اَحْتَرِسْ فیهِ مِنْ تَزْیینِ عَدُوّى فَغَرَّنى بِمااَهْوى

اى خداى من و اى مولاى من تو بر من حکمى را مقرر داشتى که در اجراى آن پیروى هواى نفسم را کردم و از فریبکارى دشمنم در این باره نهراسیدم پس او هم طبق دلخواه خویش گولم زد

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَىَّ فى جَمیعِ ذلِکَ وَلا حُجَّةَ لى فیما جَرى عَلَىَّ فیهِ قَضاَّؤُکَ وَاَلْزَمَنى حُکْمُکَ وَبَلا ؤُکَ

پس در تمام آنچه پیش آمده تو را ستایش مى کنم و اکنون از حکمى که درباره کیفر من جارى گشته و قضا و آزمایش تو مرا بدان ملزم ساخته حجت و برهانى ندارم

وَقَدْ اَتَیْتُکَ یا اِلهى بَعْدَ تَقْصیرى وَاِسْرافى عَلىنَفْسى

و اینک اى معبود من در حالى به درگاهت آمده ام که درباره ات کوتاهى کرده و بر خود زیاده روى نموده

معتَذِراً نادِماً مُنْکَسِراً مُسْتَقیلاً مُسْتَغْفِراً مُنیباًمُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً و عذرخواه و پشیمان و دل شکسته و پوزش جو و آمرزش طلب و بازگشت کنان و به گناه خویش اقرار و اذعان و اعتراف دارملا اجِدُ مَفَرّاً مِمّا کانَ مِنّى وَلا مَفْزَعاً اَتَوَجَّهُ اِلَیْهِ فى اَمْرى

راه گریزى از آنچه از من سر زده نیابم و پناهگاهى که بدان رو آورم در کار خویش ندارم

غَیْرَ قَبُولِکَ عُذْرى وَاِدْخالِکَ اِیّاىَ فى سَعَةِ رَحْمَتِکَ

جز اینکه تو عذرم بپذیرى و مرا در فراخناى رحمتت درآورى

اللهُمَّ فَاقْبَ لْعُذْرى وَارْحَمْ شِدَّةَ ضُرّى وَفُکَّنى مِنْ شَدِّ وَثاقى

پس اى خداى من عذرم بپذیر و بر سخت پریشانیم رحم کن و از بند سخت گناهانم رهائیم ده

یا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ َبدَنى

اى پروردگار من بر ناتوانى بدنم

وَرِقَّةَ جِلْدى وَدِقَّةَ عَظْمى یا مَنْ بَدَءَ خَلْقى وَذِکْرىوَتَرْبِیَتى و َبِرّى وَتَغْذِیَتى هَبْنى لاِبْتِدآءِ کَرَمِکَ وَسالِفِ بِرِّکَ بى

و نازکى پوست تنم و باریکى استخوانم رحم کن اى کسى که آغاز کردى به آفرینش من و به یاد من و بپرورشم و به احسان و خوراک دادنم اکنون به همان بزرگوارى و کرم نخستت و سابقه احسانى که به من داشتى مرا ببخش

یااِلهى وَسَیِّدى وَرَبّى اَتُراکَ مُعَذِّبى بِنارِکَ بَعْدَ تَوْحیدِکَ وَبَعْدَمَا انْطَوى عَلَیْهِ قَلْبى مِنْ مَعْرِفَتِکَ

اى معبود من و اى آقاى من و اى پروردگارم آیا تو به راستى چنانى که مرا به آتش عذاب کنى پس از اینکه به یگانگیت اقرار دارم و دلم به نور معرفتت آباد گشته

وَلَهِجَ بِهِ لِسانى مِنْ ذِکْرِکَ وَاعْتَقَدَهُ ضَمیرى مِنْ حُبِّکَ وَبَعْدَ صِدْقِ اعْتِرافى وَدُعاَّئى خاضِعاًلِرُبُوبِیَّتِکَ

و زبانم به ذکر تو گویا شده و نهادم به دوستى تو پیوند شدهو پس از اعتراف صادقانه و دعاى خاضعانه ام به مقام بنده پرورى و ربوبیتت ؟

هَیْهاتَ اَنْتَ اَکْرَمُ مِنْ اَنْ تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ اَوْتُبْعِدَ مَنْ اَدْنَیْتَهُ

بسیار دور است ! تو بزرگوارتر از آنى که از نظر دور دارى کسى را که خود پروریده اى یا دور گردانى کسى را که خود نزدیکش کرده

اَوْ تُشَرِّدَ مَنْ اوَیْتَهُ اَوْ تُسَلِّمَ اِلَى الْبَلا ءِ مَنْ کَفَیْتَهُ وَرَحِمْتَهُ

یا تسلیم بلا و گرفتارى کنى کسى را که خود سرپرستى کرده و به لطف پروریده اى

وَلَیْتَ شِعْرى یا سَیِّدى وَاِلهى وَمَوْلاىَ اَتُسَلِّطُ النّارَ عَلى وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِکَ ساجِدَةً

و کاش مى دانستم اى آقا و معبود و مولایم آیا چیره مى کنى آتش دوزخ را بر چهره هایى که در برابر عظمتت به سجده افتاده

وَعَلى اَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحیدِکَ صادِقَةً وَبِشُکْرِکَ مادِحَةً

و بر زبانهایى که صادقانه به یگانگیت گویا شده و سپاسگزارانه به شکرت باز شده

وَعَلى قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِاِلهِیَّتِکَ مُحَقِّقَةً وَعَلى ضَماَّئِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِکَ حَتّى صارَتْ خاشِعَةً

و بر دلهایى که از روى یقین به خدائیت اعتراف کرده اند و بر نهادهایى که علم و معرفتت آنها را فرا گرفته تا به جایى که در برابرت خاشع گشته

وَعَلى جَوارِحَ سَعَتْ اِلى اَوْطانِ تَعَبُّدِکَ طاَّئِعَةً وَاَشارَتْ بِاسْتِغْفارِکَ مُذْعِنَةً

و بر اعضاء و جوارحى که مشتاقانه به پرستشگاهایت شتافته و با حال اقرار به گناه جویاى آمرزش تو هستند

ما هکَذَاالظَّنُّ بِکَ وَلا اُخْبِرْنا بِفَضْلِکَ عَنْکَ چنین گمانى به تو نیست و از فضل تو چنین خبرى به ما نرسیده

یا کریمُ یا رَبِّ

اى خداى کریم اى پروردگار من

وَاَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَلیلٍ مِنْ بَلاَّءِ الدُّنْیا وَعُقُوباتِها وَما یَجْرى فیها مِنَ الْمَکارِهِ عَلى اَهْلِها

اى خداى کریم اى پروردگار من و تو ناتوانى مرا در مقابل اندکى از بلاى دنیا و کیفرهاى ناچیز آن و ناملایماتى که معمولاً بر اهل آن مى رسد مى دانى

عَلى اَنَّ ذلِکَ بَلاَّءٌ وَمَکْرُوهٌ قَلیلٌ مَکْثُهُ یَسیرٌ بَقَّئُهُقَصیرٌ مُدَّتُهُ

در صورتى که این بلا و ناراحتى دوامش کم است و دورانش اندک و مدتش کوتاه است

فَکَیْفَ احْتِمالى لِبَلاَّءِ الاْ خِرَةِ وَجَلیلِ وُقُوعِ الْمَکارِهِ فیها

پس چگونه تاب تحمل بلاى آخرت و آن ناملایمات بزرگ را در آنجا دارم

وَهُوَ بَلاَّءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَیَدُومُ مَقامُهُ وَلا یُخَفَّفُ عَنْ اَهْلِهِ

در صورتى که آن بلا مدتش طولانى و دوامش همیشگى است و تخفیفى براى مبتلایان به آن نیست

لاِنَّهُ لا یَکُونُ اِلاّ عَنْ غَضَبِکَ وَاْنتِقامِکَ وَسَخَطِکَ وَهذا ما لا تَقُومُ لَهُ السَّمواتُ وَالاَْرْضُ

زیرا آن بلا از خشم و انتقام و غضب تو سرچشمه گرفته و آن هم چیزى است که آسمانها و زمین تاب تحمل آن را ندارند

یا سَیِّدِى فَکَیْفَ لى وَاَنَا عَبْدُکَ الضَّعیفُ الذَّلیلُ الْحَقیرُ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ

اى آقاى من تا چه رسد به من بنده ناتوان خوارناچیز مستمند بیچاره !

یا اِلهى وَرَبّى وَسَیِّدِىوَمَوْلاىَ، لاِىِّ الاُْمُورِ اِلَیْکَ اَشْکُو وَلِما مِنْها اَضِجُّ وَاَبْکى

اى معبود و پروردگار و آقا و مولاى من آیا براى کدامیک از گرفتاریهایم به تو شکایت کنم وبراى کدامیک از آنها شیون و گریه کنم ؟

لاِلیمِ الْعَذابِ وَشِدَّتِهِ اَمْ لِطُولِ الْبَلاَّءِ وَمُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَیَّرْتَنى لِلْعُقُوباتِ مَعَ اَعْدآئِکَ

آیا براى عذاب دردناک و سخت یا براى بلاى طولانى و مدیدپس اگر بنا شود مرا بخاطر کیفرهایم درزمره دشمنانت اندازى

وَجَمَعْتَ بَیْنى وَبَیْنَ اَهْلِ بَلاَّئِکَ وَفَرَّقْتَ بَیْنى وَبَیْنَ َحِبّاَّئِکَ وَاَوْلیاَّئِکَ

و مرا با گرفتاران در بلا و عذابت در یکجا گردآورى و میان من و دوستانت جدایى اندازى

فَهَبْنى یا اِلهى وَسَیِّدِى وَمَوْلاىَوَرَبّى صَبَرْتُ عَلى عَذابِکَ فَکَیْفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِکَ

گیرم که اى معبود و آقا و مولا و پروردگارم من بر عذاب تو صبر کنم اما چگونه بر دورى از تو طاقت آورم

وَهَبْنى صَبَرْتُ عَلى حَرِّ نارِکَ فَکَیْفَ اَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ اِلى کَرامَتِکَ

و گیرم که اى معبود من حرارت آتشت را تحمل کنم اما چگونه چشم پوشیدن از بزرگواریت را بر خود هموار سازم

اَمْ کَیْفَ اَسْکُنُ فِى النّارِ وَرَجاَّئى عَفْوُکَ

یا چگونه در میان آتش بمانم با اینکه امید عفو تو را دارم

فَبِعِزَّتِکَ یا سَیِّدى وَمَوْلاىَ

پس به عزتت سوگند

اُقْسِمُ صادِقاً لَئِنْ تَرَکْتَنى ناطِقاً لاَضِجَّنَّ اِلَیْکَ بَیْنَ اَهْلِها ضَجیجَ الاْمِلینَ

اى آقا و مولاى من براستى سوگند مى خورم که اگر زبانم را در آنجا بازبگذارى حتماً در میان دوزخیان شیون را بسویت سر دهم شیون اشخاص آرزومند

َصْرُخَنَّ اِلَیْکَ صُراخَ الْمَسْتَصْرِخینَ وَلاََبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بُکاَّءَالْفاقِدینَ

و مسلماً چون فریادرس خواهان به درگاهت فریاد برآرم و قطعاً مانند عزیز گمگشتگان بر دورى تو گریه و زارى کنم

ُ و لا نادِیَنَّکَ اَیْنَ کُنْتَ یا وَلِىَّ الْمُؤْمِنینَ یا غایَةَ امالِالْعارِفینَ

و با صداى بلند تو را مى خوانم و مى گویم کجایى اى یار و نگهدار مؤ منان اى منتهاى آرمان عارفان

یاغِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ

ای فریادرس درماندگان

یا حَبیبَ قُلُوبِ الصّادِقینَ وَیا اِلهَالْعالَمینَ

اى محبوب دل راستگویان و اى حیران کننده عالمیان

اَفَتُراکَ سُبْحانَکَ یا اِلهى وَبِحَمْدِکَ تَسْمَعُ فیها صَوْتَ عَبْدٍمُسْلِمٍ

آیا براستى چنان مى بینى اى منزه و معبودم که به ستایشت مشغولم که بشنوى در آن آتش صداى بنده مسلمانى

سُجِنَ فیها بِمُخالَفَتِهِ وَذاقَ طَعْمَ عَذابِها بِمَعْصِیَتِهِ وَحُبِسَ بَیْنَ اَطْباقِها بِجُرْمِهِ وَجَریرَتِهِ وَهُوَ یَضِجُّ اِلَیْکَ ضَجیجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِکَ

را که در اثر مخالفتش در آنجا زندانى شده و مزه عذاب آتش را به خاطر نافرمانیش چشیده و در میان طبقات دوزخ به واسطه جرم و جنایتش گرفتار شده و در آن حال به درگاهت شیون کند شیون شخصى که آرزومند رحمت توست

وَیُنادیکَ بِلِسانِ اَهْلِ تَوْحیدِکَ وَیَتَوَسَّلُ اِلَیْکَبِرُبُوبِیَّتِکَ

و به زبان یگانه پرستان تو را فریاد زند و به بنده پروریت متوسل گردد

یا مَوْلاىَ فَکَیْفَ یَبْقى فِى الْعَذابِ وَهُوَ یَرْجُوا ما سَلَفَ مِنْ حِلْمِکَ

اى مولاى من پس چگونه در عذاب بماند با اینکه به بردبارى سابقه دارت چشم امید دارد

اَمْ کَیْفَ تُؤْلِمُهُ النّارُ وَهُوَ یَاءْمَلُ فَضْلَکَ وَرَحْمَتَکَ اَمْ کَیْفَ یُحْرِقُهُ لَهیبُها

یا چگونه آتش او را بیازارد با اینکه آرزوى فضل و رحمت تو را دارد

وَاَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَتَرى مَکانَهُ اَمْ کَیْفَ یَشْتَمِلُعَلَیْهِ زَفیرُها وَاَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ

با اینکه تو صدایش را بشنوى و جایش را ببینى یا چگونه شراره هاى آتش او را دربرگیرد یا چگونه شعله آتش او را بسوزاند با اینکه تو ناتوانیش دانى

اَمْ کَیْفَ یَتَقَلْقَلُ بَیْنَ اَطْباقِهاوَاَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَهُ ،اَمْ کَیْفَ تَزْجُرُهُ زَبانِیَتُها وَهُوَ یُنادیکَ یا رَبَّهُ

یا چگونه در میان طبقات آتش دست و پا زند با اینکه تو صدق و راستگوئیش را دانى یا چگونه موکلان دوزخ او را با تندى برانند با اینکه تو را به پروردگارى بخواند

اَمْ کَیْفَ یَرْجُو فَضْلَکَ فى عِتْقِهِ مِنْها فَتَتْرُکُهُ فیها

یا چگونه ممکن است که امید فضل تو را در

هَیْهاتَ ما ذلِکَ الظَّنُ بِکَ وَلاَالْمَعْرُوفُ مِنْ فضْلِکَ َ وَلا مُشْبِهٌ لِما عامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدینَ مِنْ بِرِّکَ وَاِحْسانِکَ

آزادى خویش داشته باشد ولى تو او را به حال خود واگذارى چه بسیار از تو دور است و چنین گمانى به تو نیست فضل تو اینسان معروف نیست و نه شباهت با رفتار تو نسبت به یگانه پرستان دارد با آن نیکى و احسانت که نسبت بدانها دارى

فَبِالْیَقینِ اَقْطَعُ لَوْ لا ما حَکَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذیبِ جاحِدیکَ وَقَضَیْتَ بِهِ مِنْ اِخْلادِ مُعانِدیکَ

و من بطور قطع مى دانم که اگر فرمان تو در معذب ساختن منکرانت صادر نشده بود و حکم تو به همیشه ماندن در عذاب براى دشمنانت در کار نبود

لَجَعَلْتَ النّارَ کُلَّها بَرْداًوَسَلاماً وَما کانَ لاِحَدٍ فیها مَقَرّاً وَلا مُقاماً

حتماً آتش دوزخ را هر چه بود به تمامى سرد و سالم مى کردى وهیچکس در آن منزل و ماءوا نداشت

لکِنَّکَ تَقَدَّسَتْ اَسْماَّؤُکَ اَقْسَمْتَ اَنْ تَمْلاَها مِنَ الْکافِرینَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ اَجْمَعینَ وَاَنْ تُخَلِّدَ فیهَاالْمُعانِدینَ

ولى تو اى خدایى که تمام نامهایت مقدس است سوگند یاد کرده اى که دوزخ را از کافران از پریان و آدمیان پرکنى و دشمنانت را براى همیشه در آن جا دهى

وَاَنْتَ جَلَّ ثَناؤُکَ قُلْتَ مُبْتَدِئاً وَتَطَوَّلْتَ بِالاِْنْعامِ مُتَکَرِّماً، اَفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ

و تو که حمد ثنایت برجسته است در ابتداء بدون سابقه فرمودى و به این انعام از روى بزرگوارى تفضل کردىکه فرمودى آیا کسى که مؤ من است مانند کسى است که فاسق است ؟ نه یکسان نیستندد

الهى وَسَیِّدى فَاَسْئَلُکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتى قَدَّرْتَها وَبِالْقَضِیَّةِ الَّتىحَتَمْتَها وَحَکَمْتَها وَغَلَبْتَ مَنْ عَلَیْهِ اَجْرَیْتَها اى معبود من و اى آقاى من بحق آن نیرویى که مقدرش کردى و به فرمانى که مسلمش کردى و صادر فرمودىو بر هر کس آن را اجرا کردى مسلط گشتىاَنْ تَهَبَ لى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ وَفى هذِهِ السّاعَةِ

از تو مى خواهم که ببخشى بر من در این شب و در این ساعت

کُلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ وَکُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَکُلَّ قَبِیحٍ اَسْرَرْتُهُ

هر جرمى را که مرتکب شده ام و هر گناهى را که از من سرزده و هر کار زشتى را که پنهان کرده ام

وَکُلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ کَتَمْتُهُ اَوْ اَعْلَنْتُهُ اَخْفَیْتُهُ اَوْاَظْهَرْتُهُ

و هر نادانى که کردم چه کتمان کردم و چه آشکار چه پنهان کردم و چه در عیان

وَکُلَّ سَیِّئَةٍ اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْکِرامَ الْکاتِبینَ الَّذینَ وَکَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مایَکُونُ مِنّى

و هر کار بدى را که به نویسندگان گرامیت دستور یادداشت کردنش را دادى همان نویسندگانى که آنها را موکل بر ثبت اعمال من کردى و آنها را

وَجَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَىَّ مَعَ جَوارِحى وَکُنْتَ اَنْتَ الرَّقیبَ عَلَىَّ مِنْ وَراَّئِهِمْ وَالشّاهِدَ لِما خَفِىَ عَنْهُمْ

به ضمیمه اعضاء و جوارحم گواه بر من کردى اضافه بر آنها خودت نیز مراقب من بودى و گواه اعمالى بودى که از ایشان پنهان مى ماند

وَبِرَحْمَتِکَ اَخْفَیْتَهُ وَبِفَضْلِکَ سَتَرْتَهُ

و البته به واسطه رحمتت بود که آنها را پنهان داشتى و از روى فضل خود پوشاندى

وَاَنْ تُوَفِّرَ حَظّى مِنْ کُلِّ خَیْرٍ اَنْزَلْتَهُ ،اَوْاِحْسانٍ فَضَّلْتَهُ اَوْ بِرٍّ نَشَرْتَهُ اَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ اَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ اَوْ خَطَاءٍتَسْتُرُهُ

و نیز خواهم که بهره ام را وافر و سرشار گردانى از هر خیرى که فرو ریزى یا احسانى که بفرمائى یا نیکیهایى که پخش کنى یا رزقى که بگسترانى یا گناهى که بیامرزى یا خطایى که بپوشانى

یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ

روردگارا پروردگارا پروردگارا

یا اِلهى وَسَیِّدى وَمَوْلاىَ وَمالِکَ رِقّى یا مَنْبِیَدِهِ ناصِیَتى یا عَلیماً بِضُرّى وَمَسْکَنَتى یا خَبیراً بِفَقْرىوَفاقَتى

اى معبود من اى آقا و مولایم و اى مالک من اى کسى که اختیارم بدست او است اى داناى بر پریشانى و بى نوائیم اى آگه از بى چیزى و نداریم

یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ

پروردگارا، پروردگارا پروردگارا

اَسْئَلُکَ بِحَقِّکَ وَقُدْسِکَ وَاَعْظَمِصِفاتِکَ وَاَسْماَّئِکَ

از تو مى خواهم به حق خودت و به ذات مقدست و به بزرگترین صفات و اسمائت

اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتى مِنَ اللَّیْلِ وَالنَّهارِبِذِکْرِکَ مَعْمُورَةً وَبِخِدْمَتِکَ مَوْصُولَةً وَاَعْمالى عِنْدَکَ مَقْبُولَةً

که اوقاتم را در شب و روز به یاد خودت معمور و آباد گردانى و به خدمتت پیوسته دارى و اعمالم را مقبول درگاهت گردانى

حَتّى تَکُونَ اَعْمالى وَا َوْرادى کُلُّها وِرْداً واحِداً وَحالى فى خِدْمَتِکَ سَرْمَداً

تا اعمال و گفتارم همه یک جهت براى تو باشد و حالم همیشه در خدمت تو مصروف گردد

یاسَیِّدى یامَنْ عَلَیْهِ مُعَوَّلى یا مَنْ اِلَیْهِ شَکَوْتُ اَحْوالى

اى آقاى من اى کسى که تکیه گاهم او است اى کسى که شکایت احوال خویش به درگاه او برم

یا رَبِّ یارَبِّ یا رَبِّ

پروردگارا پروردگارا پروردگارا

قَوِّ عَلى خِدْمَتِکَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزیمَةِ جَوانِحى

نیرو ده بر انجام خدمتت اعضاى مرا و دلم را براى عزیمت به سویت محکم گردان

وَهَبْ لِىَ الْجِدَّ فى خَشْیَتِکَ وَالدَّوامَ فِى الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِکَ

و به من کوشش در ترس و خشیتت و مداومت در پیوستن به خدمتت عطا فرما

حَتّى اَسْرَحَ اِلَیْکَفى مَیادینِ السّابِقینَ وَاُسْرِعَ اِلَیْکَ فِى الْبارِزینَ

تا تن و جان را در میدانهاى پیشتازان بسویت برانم و در زمره شتابندگان بسویت بشتابم

وَاَشْتاقَ اِلى قُرْبِکَ فِى الْمُشْتاقینَ وَاَدْنُوَ مِنْکَ دُنُوَّ الْمُخْلِصینَ

و در صف مشتاقان اشتیاق تقربت را جویم و چون نزدیک شدن مخلصان به تو نزدیک گردم

وَاَخافَکَ مَخافَةَ الْمُوقِنینَ وَاَجْتَمِعَ فى جِوارِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ

و چون یقین کنندگان از تو بترسم و در جوار رحمتت با مؤ منان در یکجا گرد آیم

اَللّهُمَّ وَمَنْ اَرادَنى بِسُوَّءٍ فَاَرِدْهُ وَمَنْ کادَنى فَکِدْهُ

خدایا هر که بد مرا خواهد بدش را بخواه و هر که به من مکر کند به مکر خویش دچارش کن

وَاجْعَلْنى مِنْ اَحْسَنِ عَبیدِکَ نَصیباً عِنْدَکَ، وَاَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْکَ وَاَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیْکَ

و نصیبم را پیشخود بهتر از دیگر بندگانت قرار دهو منزلتم را نزد خود نزدیکتر از ایشان کن و رتبه ام را در پیشگاهت مخصوص تراز دیگران گردان

فَاِنَّهُ لا یُنالُ ذلِکَ ِلاّ بِفَضْلِکَ وَجُدْ لى بِجُودِکَ وَاعْطِفْ عَلَىَّ بِمَجْدِکَ

که براستى جز به فضل تو کسى به این مقام نرسد و به جود و بخشش خود به من جود کن و به مجد و بزرگوارى خود بر من توجه فرما

وَاحْفَظْنى بِرَحْمَتِکَ وَاجْعَلْ لِسانى بِذِکْرِکَ لَهِجاً وَقَلْبى بِحُبِّکَ مُتَیَّماً

و به رحمت خود مرا نگهدار و قرار ده زبانم را به ذکرت گویا و دلم را به دوستیت بى قرار و شیدا

وَمُنَّ عَلَىَّ بِحُسْنِ اِجابَتِکَ وَاَقِلْنى عَثْرَتى وَاغْفِرْ زَلَّتى

و با اجابت نیکت بر من منت بنه و لغزشم را نادیده گیر و گناهم را بیامرز

فَاِنَّکَ قَضَیْتَ عَلى عِبادِکَ بِعِبادَتِکَ وَاَمَرْتَهُمْ بِدُعاَّئِکَ وَضَمِنْتَ لَهُمُ الاِْجابَةَ

زیرا که تو خود بندگانت را به پرستش خویش فرمان دادى و به دعا کردن به درگاهت ماءمور ساختى و اجابت دعایشان را ضمانت کردى

فَاِلَیْکَ یارَبِّ نَصَبْتُ وَجْهى وَاِلَیْکَ یا رَبِّ مَدَدْتُ یَدى

پس اى پروردگار من به سوى تو روى خود بداشتم و به درگاه تو اى پروردگارم دست حاجت دراز کردم

فَبِعِزَّتِکَ اسْتَجِبْ لى دُعاَّئى وَبَلِّغْنى مُناىَ وَلا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِکَ رَجاَّئى

پس به عزتت دعایم را مستجاب فرما و به آرزویم برسان و امیدم را از فضل خویش قطعمنما

وَاکْفِنى شَرَّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَعْدآئى

و شر دشمنانم را از جن و انس کفایت فرما اى خداى زودگذر

یا سریع الرضا

ای کسی که زود راضی می شوی

اِغْفِرْ لِمَنْ لا مْلِکُ اِلا الدُّعاَّءَ فَاِنَّکَ فَعّالٌ لِما تَشاَّءُ

بیامرز کسى را که جز دعا چیزى ندارد که براستى تو هر چه را بخواهى انجام دهی

یا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَذِکْرُهُ شِفاَّءٌ

اى کسى که نامش دوا است و یادش شفاء است

وَطاعَتُهُ غِنىً اِرْحَمْ مَنْ رَاءْسُ مالِهِ الرَّجاَّءُ وَسِلاحُهُ الْبُکاَّءُ

و طاعتش توانگرى است ترحم فرما بر کسى که سرمایه اش امید و ساز و برگش گریه و زارى است

یا سابِغَ النِّعَمِ یا دافِعَ النِّقَمِ یا نُورَ الْمُسْتَوْحِشینَ فِى الظُّلَمِ یا عالِماً لا یُعَلَّمُ

اى تمام دهنده نعمتها و اى برطرف کننده گرفتاریها اى روشنى وحشت زدگان در تاریکیها اى داناى بى معلم

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ

درود فرست بر محمد و آل محمد و انجام ده درباره من آنچه را که تو شایسته آنى

وَصَلَّى اللّهُ عَلى رَسُولِهِ وَالاْئِمَّةِ الْمَیامینَ مِنْ الِهِ وَسَلَّمَ تَسْلیماً کَثیراً

و درود خدا بر پیامبر و پیشوایان با برکت از خاندانش و سلام فراوان 

 

خدایا میدونم که میدونی   

ولی بذار بگم 

تا دلم آروم شه 

خودت همه مشکلات مردمو میبینی  بزرگ و کوچیک آسون و پیچیده  خلاصه همه جوره

شاید این مشکلات جزئی از زندگشون باشه و یا شاید هم یه تقدیر و بعید نیست که یه امتحان باشه برای ما 

ما انسانها مطمئنن صبر حضرت ایوب رو نداریم

که اگه داشتیم به درگاهت شرمنده نمی شدیم و ببخشیدا غر نمیزدیم من هم مشکل دارم به اندازه خودم ولی سعی میکنم که تا جایی که میتونم تحمل کنم و اون جاییش که دلم خسته میشه بگم خدایا شکرت تعجب نداره مگه آدم فقط موقع خوشی ها موقع داشتن ها میگه خداجون شکرت نه اینطور نیست و .......................  خدایا به بزرگیت قسمت میدم که هرکی هر مشکلی که داره براش اون مشکلو حل کن 

من قشنگ بلد نیستم حرف بزنم و دعا کنم ولی خدا خودش میدونه که همه این حرفا از ته دلمه  

خدایا بعضی وقتا تو خوشی ها یادمون میره که خدایی هم بوده که مسبب این همه نعمتهای خوب و قشنگ بوده پس تو خودت باید یه جوری ما را به یاد خودت بندازی و این مشکلاتو میدی

  خدایا من ازت میخوام 

که هرکی هر حاجتی داره که به خیر و صلاحشه حاجتشو بهش بدی 

خدایا تو بزرگی و مهربون اینو هرکی ندونه من میدونم 

خدایا خودت گره از مشکلات ما باز کن و امیدمون رو ناامید نکن 

در آخر دوستان عزیزی که به وبلاگ من سر میزنید 

ممنون از حضور گرمتون 

ازتون میخوام که برای مادر دوستم ( آجی نگین عزیز) دعا کنید  مهم اینه که براش دعا کنید  من هم نمیدونم چه مشکلی دارن ولی میدونم مشکل همون مشکله دیگه 

آجی نگین نمیدونم وقت داری به وبلاگ من سر بزنی یا ولی من از همین جا از ته دلم یه دعای مخصوص برای مادر عزیزت و دوستان محترمی که مشکل دارن کردم انشالا خدا قبول کنه 

اگه غلط املایی دارم به بزرگی خودتون ببخشید

التماس دعا 

شبتون به خیر و خوشی

موفق باشید 

بسم الله الرحمن الرحیم  

  

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَا أَبَا الْقَاسِمِ یَا رَسُولَ اللَّهِ یَا إِمَامَ الرَّحْمَةِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ
 
 یَا أَبَا الْحَسَنِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

 یَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یَا سَیِّدَتَنَا وَ مَوْلاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکِ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکِ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِی لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

 

یَا أَبَا مُحَمَّدٍ یَا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الْمُجْتَبَى یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَا حُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الشَّهِیدُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

یَا أَبَا الْحَسَنِ یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ یَا زَیْنَ الْعَابِدِینَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

یَا أَبَا جَعْفَرٍ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الْبَاقِرُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ

 یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ أَیُّهَا الصَّادِقُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

یَا أَبَا الْحَسَنِ یَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ أَیُّهَا الْکَاظِمُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

 یَا أَبَا الْحَسَنِ یَا عَلِیَّ بْنَ مُوسَى أَیُّهَا الرِّضَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

 یَا أَبَا جَعْفَرٍ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا التَّقِیُّ الْجَوَادُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

 یَا أَبَا الْحَسَنِ یَا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَیُّهَا الْهَادِی النَّقِیُّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

 یَا أَبَا مُحَمَّدٍ یَا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الزَّکِیُّ الْعَسْکَرِیُّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ و قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

 یَا وَصِیَّ الْحَسَنِ وَ الْخَلَفَ الْحُجَّةَ أَیُّهَا الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِیُّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ و قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا یَا وَجِیها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

 پس حاجات خود را بطلبد که برآورده مى‏شود إن شاء الله تعالى و در روایت دیگر وارد شده که بعد از این بگوید

 یَا سَادَتِی وَ مَوَالِیَّ إِنِّی تَوَجَّهْتُ بِکُمْ أَئِمَّتِی وَ عُدَّتِی لِیَوْمِ فَقْرِی وَ حَاجَتِی إِلَى اللَّهِ وَ

 تَوَسَّلْتُ بِکُمْ إِلَى اللَّهِ وَ اسْتَشْفَعْتُ بِکُمْ إِلَى اللَّهِ فَاشْفَعُوا لِی عِنْدَ اللَّهِ وَ اسْتَنْقِذُونِی مِنْ

ذُنُوبِی عِنْدَ اللَّهِ فَإِنَّکُمْ وَسِیلَتِی إِلَى اللَّهِ وَ بِحُبِّکُمْ وَ بِقُرْبِکُمْ أَرْجُو نَجَاةً مِنَ اللَّهِ فَکُونُوا

 عِنْدَ اللَّهِ رَجَائِی یَا سَادَتِی یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَ

 اللَّهِ ظَالِمِیهِمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ 

 

دیدم امشب شب چهارشنبه هستش مطلبی هم به ذهنم نرسید که بنویسم  

گفتم دعای توسل رو بذارم یه ثوابی هم برده باشم  

 

گل همیشه بهارم / خداکند که بیایی     

در دیار ما که هرکالا به هرجا ،درهم است
گرخریدار کند ،کالای خوب از بد جدا
با تشر گوید فروشنده:که آقا درهم است!

یا مهدی،
یاران خوبت را مکن از بد جدا;
رو سیاه و رو سفیدش ،جان مولا درهم است 

قطعه گمشده ای از پر پرواز کم است
یازده بار شمردیم ویکی باز کم است

این همه آب که جاریست،نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است 

 

روزگاری شهر ما ویران نبود
دین فروشی این قدر ارزان نبود

صحبت از موسیقی و عرفان نبود
هیچ صوتی بهتر از قرآن نبود

حکم او را عالمی تسلیم بود ... اینک اما...

پشت پا بر دین زدن آزادگی ست
حرف حق گفتن عقب افتادگی ست

آخر ای پرده نشین فاطمه (س)
کی رسی بر داد دین فاطمه (س)

 

تو دلم یه دنیا حرفه، که می خوام بگم برا تو

تو بگو به من کجائی تا ببوسم خاک پاتو

آقا جون دلم گرفته مثل آسمون پائیز

می دونم مرغ دل من دوباره کرده هواتو

با خودم یه نذری کردم که اگه تو رو ببینم

با همون نگاه اول جونم رو بدم برا تو

چه خوبه خونه قلبم بشه جای تو همیشه

حک کنی رو صفحه دل نقش روی دل رباتو

چی میشه یه بار شبونه رد شی از خونه کوچه قلبم؟!

روی ماهتو ببینم یا که بشنوم صداتو

ما رو هم یه نیمه شب تو نماز شب دعا کن...

تا صبا برام بیاره صدا و سوز دعاتو

بیا تا برات بمیرم که به عشق تو اسیرم

الهی به جون بگیرم همه ی درد و بلا تو

بیا تا دورت بگردم ، حالا که اسیر دردم

بیا ای یوسف زهرا، ببوسم شال عزاتو

گفتی پر خون میشه چشمات از غم داغ شقایق

الهی که من بمیرم نبینم خون چشاتو


مهدی جان خسته شدم تا به کی چشم انتظاری ؟؟؟ 

 

از همگی شما التماس دعا دارم  

چه روزگار نامردی  

البته روزگار هم تقصیری نداره بیشتر خود مردم مقصرند 

من نمیدونم بعضی از مردم یا بهتره بگم ......( ولش کن ) چه سودی میبرن از اینکه دوست دارن تو زندگی دیگران دخالت داشته باشن و برای مردم ایجاد مزاحمت کنن 

 برای زندگی دیگران میبرن و میدوزن  

یا مثلا میان برای حل کردن مشکلات خونوادگی پادرمیونی میکنن که البته بیشتر به (فضولی و کنجکاوی میخوره) تازه این پادرمیونی و ریش گرو گذاشتنا بیشتر این مشکلات رو وسیع تر میکنه به اصطلاح خودمون میشه قوز بالا قوز 

واقعا راست گفتن که  

مار هرچی از پونه بدش بیاد بیشتر در لونه اش سبز میشه  

در کل میخوام بگم  

درون خونواده هرچی دعوا و بحث و مشکل هم وجود داشته باشه این خود اعضای خونواده هستن که از پس حل کردن این مشکل برمیان  

این فکر که بزرگترها پا درمیونی کنن در واقع نمیگم اشتباه هستش ولی بهتره که نشه  

خب البته هرکسی یه تجربه ای از خونوادش داره  

درسته بزرگترند باید بهشون احترام گذاشت ولی هرچیری جای خودش  

از همه اینا که بگذریم  

چشم و همچشمی بعضی از خونواده هاست  

که مسابقه میذارن از هم ببرند و کم نیارن  

البته مسابقه مالی و دیگه بقیشا خودتون تا تهش برید  

اصلا از این جور کارها خوشم نمیاد  

فقط امیدوارم تو این دخالتهای بیجا که بعضی ها میکنن کسی گرفتار مشکل بزرگتر نشه و دلی شکسته نشه  

دلم خیلی میخواد حرف بزنم  

بعضی از مسایل هایی که به چشم می بینم رو بیان کنم  

ولی حیف ................................................................که با بیان کردنشون چیزی جز تاسف و ناراحتی برام نداره  

شما نظرتون چیه  

با خوندن این حرفا چه حرفی به ذهنتون خطور میکنه  

چه سوالی تو ذهنتون ایجاد میشه  

اصلا تا به الان چنین موردهایی دیدین  

اگه ندیدین امیدوارم که نبینین