جایی برای دلتنگی های من

به توکل نام اعظمت بسم الله

جایی برای دلتنگی های من

به توکل نام اعظمت بسم الله

نمیدانم چرا الفبای بیشتر زبانها با الف شروع میشود!

در حالیکه تمام هستی با یک ب آغاز شد...

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام مستر جان سلام سَیِدی 

نمیدونم تو این زندگی چی رو باور کنم  

شوخی و خنده هات رو یا لحظه هایی که عصبانی میشی دیگه نمیخندی  

دیگه شوخی نمیکنی  

وقتی میخندی انگار دنیا رو زیر پام میریزی 

وقتی میخندی تموم نگرانی هام استرس هام تموم میشه 

وقتی میخندی پر میشم از امید از عشق از محبت تو  

ولی امان از وقتی عصبانی میشی

فهمیدم قدرت خیلی زیادی داری  

با یه جمله میتونی منو نابود کنی منو بشکنی پر از حقارتم کنی 

امیدوارم دیگه هیچوقت اینجور نشی 

امیدوارم از این به بعد فقط خنده هات رو ببینم فقط شوخی هاتو  

فقط محبت و مهربونی هاتو 

زود دعوا میکنیم زود آشتی 

زود عصبانی میشیم زود آروم  

از این زودها زیاده  

دیگه از این زودها خسته شدم دارم نهایت تلاش و سعیمو میکنم برای رضایت تو برای داشتن تو  

برای همه چیز 

تو یه قدم برام بردار من ده قدم رو شیرجه میرم برات عزیزم  

خدایا از اولش بودی باهام از این به بعدشم باش 

خدایا خجالت میکشم شرمنده ام در برابرت  

خدایا به اندازه کافی خوب نبودم بنده نبودم  

ولی تو یه عمره خدایی برای من  

از خوبترین ها و بهترین ها  

ممنون هزاران بار ممنون  

هیچوقت تنها نذار این بنده کوچیک و ضعیفتو  

بازم کمکم کن  

بازم لطف و کرمتو  

بازم رحمت و فضلتو به من ببخش 

خدایا ...

دیروز دوست جونی عزیز و صمیمی و مهربونم بعد یه سالی اومد خونمون   

خب راهش دوره نمیتونه هرروز پاشه بیاد خونمون  

علاوه بر اون یه سری شرایط خاصی داره که اگه هم بخاد دلش نیست بیادش 

خیلی خوشحال شدم که دیدمش بیشتر از اون از احترامی که به خواسته من گذاشت خوشم اومد   

کمتر از سه ساعت با هم بودیم ولی خیلی خوش گذشت  

براش یه عالمه حرف زدم تازه به کمک هم ناهار ساختیم   

عزیزم ممنون از حضورت از حرفات از توجه و محبتت 

انشالله جبران کنم  

شکستــــن دل

به شکستـــــن استخوان دنـــــده می مـــاند ...

از بیـــرون

همه چـیــــــــــز روبه راه است ... !

اما هـــــــــر نفس ...

درد است که میــــکشــــی ... !!!

ﺧﺪﺍﯾـــــــــــ ــﺎ؛ 

ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺷﮑﺮ ﺳﺮ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ؛  

ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﺻﺒﺤﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ؛  

ﺑﺎﺑﺖ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺒﻮﺩﻡ؛  

ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﺎﻧﺲ ﻧﺴﺒﺘﺶ ﺩﺍﺩﻡ؛  

ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﮐﻮﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻘﺼﺮ ﺭﺍ ﺗﻮ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ؛ 


ﻣـــــــــــــﺮﺍ ﺑﺒﺨـــــــــــــــﺶ

خدایا خیلی خستم  

دیگه نمیتونم ظرفیتم پر شده  

آه خدایا  

تو که اینقد بخشنده و مهربون بودی تو که دعای دلشکسته ها رو زود اجابت میکردی  

مگه من چی از تو میخام  

تو که اون بالا بودی دلت برام نسوخت  

دیشب هرچی تونست هرچی که دوست داشت بهم گفت  

نابودم کرد دلمو فجیعانه شکست  

هیچوقت تو عمرم اینقد گریه نکرده بودم  

خدایا نذار از تو هم ناامید بشم  

به کی به چی قسمت بدم کمکم کنی راحتم کنی

ﭼﻪ ﺣﻤﺎﻗﺘﯽ . . .
ﻣﯽ ﺭﺍﻧﯽ ﺍﻡ
ﻭ ﺑﺎﺯ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ،
ﭼﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ ..  

 

می خوآهی بـــــــروی؟بـَهآنه می خــــــواهی؟
بگذار مـَن بهانه رآ  دستت بدهم
برو و هر کس پرسید چــــــــــــرآ
بگو :   لجــــــوج بود , همیشـــــه سـَرسختآنه عآشــــــقم بود
بگو :  فـَریآد می کرد , همه جآ فریـاد می کرد که مرآ می خوآهد 

 

عشق اگر عشق باشد ؛

هم خنده هایت را دوست دارد ،
هم گریه هایت را ….
هم شادی ات را دوست دارد ؛
هم غم هایت را …
هم لحظه های شادابی ات را می پسندد ،
هم روز های بی حوصلگی ات را …
هم دقایق پر ازدحامت را همراهی میکند ،
هم دقایق تنهایی ات را …
عشق اگر عشق باشد ،
هم زیبایی هایت را دوست دارد ،
هم اخم هایت را در روزهای تلخی …
هم سلامتت را می پسندد ،
هم روزهای گرفتاری و بیماری همراهی ات می کند …
عشق اگر عشق باشد ،
با یک اتفاق ،
تو را تعویض نمی کند ،
همراهی ات می کند تا بهبود یابی …
عشق اگر عشق باشد ،
هر ثانیه دستانش در دستان توست ،
در سختی و آسانی …
تا ابد ..   

ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ یه طوری ﻣﯽ ﺳﻮﺯﻭﻧﺘﺖ
ﮐﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻦ ﺧﺎﻣﻮﺷﺖ ﮐﻨﻦ
ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ یه طوری ﺧﺎﻣﻮﺷﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﮐﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻦ ﺭﻭﺷﻨﺖ ﮐﻨﻦ 

 

وقتی یک دختر حرفی نمیزند
میلیونها فکر در سرش می گذرد 


وقتی یک دختربحث نمیکند
عمیقا مشغول فکر کردن است

وقتی یک دختربا چشمانی پر از سوال به تو نگاه میکند
یعنی نمیداند تو تا چند وقت دیگر با او خواهی بود

وقتی یک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسی تو می گوید:خوبم
یعنی اصلا حال خوبی ندارد

وقتی یک دختر به تو خیره می شود
شگفت زده شده که به چه دلیل دروغ می گویی

وقتی یک دختر سرش را روی سینه تو می گذارد
آرزو میکند برای همیشه مال او باشی

وقتی یک دختر هر روز به تو زنگ می زند
توجه تو را طلب می کند

وقتی یک دختر هر روز برای تو[اس ام اس ]می فرستد
یعنی میخواهد تو اقلا یک بار جوابش را بدهی

وقتی یک دختر به تو می گوید دوستت دارم

یعنی واقعا دوستت دارد

وقتی یک دختر اعتراف می کند که بدون تو نمیتواند زندگی کند
یعنی تصمیم گرفته که تو تمام آینده اش باشی

وقتی یک دختر می گوید دلش برایت تنگ شده
هیچ کسی در دنیا بیشتر از او دلتنگ تو نیست

گاهی حجم دلتنگی هایم آنقدر زیاد میشود که دنیا با تمام وسعتش برایم تنگ میشود . . .

دلتنگ کسی که گردش روزگارش به من که رسید از حرکت ایستاد . . .


دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید . . .


دلتنگ خودم . . .


دلتنگ تو لـــــــــعنتی

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد

و با لحنی موأدبانه گفت :

 ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود،

 مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت،

 یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود،

 او را به دیوار کوفت و فریاد زد

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری گ... می خوری تو و

 هفت جد آبادت خجالت نمی کشی؟

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود

 و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین،

 دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن،

 من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم

 حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد همانطور که یقه جوان را گرفته بود،

 آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد

 

ابری ام، بارانی ام، حال و هوایم خوب نیست

چشم سر، خیس است امّا چشم دل، مرطوب نیست

آفت عصیان به جان نخل دل افتاده است

علتش این است اگر محصول ها مرغوب نیست

سود بازار عمل از عُرف هم کمتر شده

ای دریغ اوضاع کار و بار من مطلوب نیست

این دل بی در اگرچه جای این و آن شده

غیر تو اصلا ً برای من کسی محبوب نیست

واقعا ً من دوستت دارم عزیز فاطمه!

غیر یوسف هر کسی که دلبر یعقوب نیست

با من ِ بیچاره هم حرفی بزن چیزی بگو

جنس این دل که دگر از جنس سنگ و چوب نیست

طاقت دوری ندارم، رحم کن بر عاشقت

صبر من مانند صبر حضرت ایّوب نیست

کربلا می خواهم آقا ... التماست می کنم

نامه ام را مُهر کن هر چند که مکتوب نیست

او هـــــم آدم اســـــت

اگر دوســـــتت دارم هایت را نشـــــنیده گرفت

غـــــصـــــه نـــــخور

اگـــــر رفـــــت گـــــریـــــه نـــــکـــــن

یـک روز چــشــم های یک نــفـــر عاشــقــش میکند

یک روز معــــنی کــــم محــــلی را مــــیفهمد

یک روز شکــــستن را درک مــــیکند

آن روز میـــــفهـــــمـــــد کـــــه

آه هایی کـــــه کشـــــیدی از ته قلبـــــت بوده . . 

آهای سهراب !

قایق دیگر جوابگو نیست . . .

 کشتی باید ساخت

اینجا مثل من  تنها زیاد است ! 


ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺩﯼ . . . 

ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﺯﺩﯾﺪﯼ . . .

ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﭘﮋﻣﺮﺩﯼ . . .

ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ . . .

ﺻﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯽ . . . 

ﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﻤﮑﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯼ . . . 

ﺣﺘﯽ ﻧﻤﮑﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﯽ . ..

ﻫﻤﻪ . . .ﺣﻼﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ !

ﺟﺰ " ﻟﺮﺯ ﺩﻟﻢ ﺩﺭﺍﻭﻟﯿﻦ نگاه!"

ﺣﺮﺍﻣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﯼ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ

هر چه مغرورتر باشی

تشنه ترند برای باتو بودن...

و هرچه دست نیافتنی باشی

بیشتر به دنبالت می ایند...

امان از روزی که غروری نداشته باشی...

و بی ریا به انها محبت کنی

انوقت تورا هیچ نمی بینند...

ساده از کنارت عبور می کنند...!!!

دلتنگم


دلتنگ روزهای باتو بودن


من صدایت کنم "عشقم"


وتو بگویی "جونم"


ومن سیرنشوم ازاین جانم گفتنهایت


وبازصدایت کنم وبازصدایت کنم.........


روزهای خوب چه زود تمام میشوند

آخرین‌سخن امام‌خمینی(ره) درباره‌آمریکاوغرب چه‌بود؟

 

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

خدمت خواهران و برادران و فرزندان عزیز مهاجرین جنگ تحمیلی ـ ایّدهم‏اللّه‏ تعالی

با سلام و درود به پیشگاه مقدس مولود نیمۀ شعبان و آخرین ذخیرۀ امامت حضرت بقیة‏اللّه‏ ـ ارواحنا فداه ـ و یگانه دادگستر ابدی و بزرگ پرچمدار رهایی انسان از قیود ظلم و ستم استکبار. سلام بر او و سلام بر منتظران واقعی او، سلام بر غیبت و ظهور او و سلام بر آنان که ظهورش را با حقیقت درک می‏کنند و از جام هدایت و معرفت او لبریز می‏شوند.

سلام بر ملت بزرگ ایران که با فداکاری و ایثار و شهادت راه ظهورش را هموار می‏کنند و سلام بر شما خواهران و برادران مهاجر که بدون شک در جنگ تحمیلی از کسانی هستید که صدمۀ فراوان روحی و جسمی و مالی خورده ‏اید. شما عزیزان در زمان یورش وحشیانۀ صدام پس از روزها دفاع قهرمانانه اضطراراً محل زندگی و راحتی خود را ترک نموده و حقیقتاً به زندگی پر مشقت در نقطه‏ای دور از خانه و کاشانۀ خویش تن داده ‏اید. شما مهاجرین عزیز جنگ تحمیلی، لحظه لحظۀ جنگ و سختیهای آن را درک کرده ‏اید. ان شاءاللّه‏ جمهوری اسلامی در آینده‏ای نه چندان دور شهرها و روستاهای شما را بهتر از قبل در اختیار شما خواهد گذاشت، ولی باید خود به کمک مسئولان آمده و در نوسازی و مهیاسازی شهر و روستاهاتان آنان را یاری نمایید. بحمداللّه‏ فرزندان خردسال آن روز شما، امروز جوانانی

من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می‏خواهم که از هیچ‏کس و از هیچ ‏چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه‏ داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدمهای اول مبارزۀ جهانی خود علیه غرب و شرقیم.

شده ‏اند که مانند سایر برادران و خواهران خود از میهن اسلامی‏ شان دفاع خواهند کرد.

همه می ‏دانند که تحمل هشت سال فشار و سختی فقط برای اسلام عزیز بوده است، لذا مسئولین باید در دفاع از اسلام محکمتر از همیشه با تمام توان در مقابل تجاوز نظامی، سیاسی و فرهنگی جهانخواران بایستند، چرا که امروز دنیای استکبار خصوصاً غرب خطر رشد اسلام ناب محمدی ـ صلی اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ را علیه منافع نامشروع خود درک کرده است.

امروز غرب و شرق به خوبی می ‏دانند که تنها نیرویی که می‏ تواند آنان را از صحنه خارج کند، اسلام است. آنها در این ده سال انقلاب اسلامی ایران ضربات سختی از اسلام خورده ‏اند و تصمیم گرفته‏ اند که به هر وسیلۀ ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدی است نابود کنند. اگر بتوانند با نیروی نظامی، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملی خویش و اگر هیچ کدام از اینها نشد، ایادی خودفروختۀ خود از منافقین و لیبرالها و بی‏‌دین‌ها را که کشتن روحانیون و افراد بیگناه برایشان چون آب خوردن است و در منازل و مراکز ادارات نفوذ می‏ دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند. و نفوذی‌ها بارها اعلام کرده ‏اند که حرف خود را از دهان ساده ‏اندیشان موجّه می‏ زنند.

من بارها اعلام کرده ‏ام که با هیچ کس در هر مرتبه ‏ای که باشد عقد اخوت نبسته‏ ام. چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزب‏ اللّه‏ اصل خدشه‏ ناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است. ما باید مدافع افرادی باشیم که منافقین سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفرۀ افطار گوش تا گوش بریدند. ما باید دشمن سرسخت کسانی باشیم که پرونده ‏های همکاری آنان با امریکا از لانۀ جاسوسی بیرون آمد. ما باید تمام عشقمان به خدا باشد نه تاریخ. کسانی که از منافقین و لیبرالها دفاع می‏ کنند، پیش ملت عزیز و شهید دادۀ ما راهی ندارند. اگر ایادی بیگانه و ناآگاهان گول خورده که بدون توجه بلندگوی دیگران شده ‏اند، از این حرکات دست برندارند، مردم ما آنها را بدون هیچ‏‌گونه گذشتی طرد خواهند کرد.

مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطۀ شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ـ ارواحنافداه ـ است که خداوند بر همۀ مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ‏ای مسئولین را از وظیفه ‏ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در ادارۀ هر چه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند.

مردم عزیز ایران که حقاً چهرۀ منوّر تاریخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند، باید سعی کنند که سختیها و فشارها را برای خدا پذیرا گردند تا مسئولان بالای کشور به وظیفۀ اساسی‏ شان که نشر اسلام در جهان است برسند و از آنان بخواهند که تنها برادری و صمیمیت را در چهارچوب مصلحت اسلام و مسلمین در نظر بگیرند. چه کسی است که نداند مردم عزیز ما در سختی هستند و گرانی و کمبود بر طبقۀ مستضعف فشار می ‏آورد، ولی هیچ‏کس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دوَل دنیای امروز و پایه ‏ریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامی با امریکا و شوروی، فشار و سختی و شهادت و گرسنگی را به دنبال دارد و مردم ما این راه را خود انتخاب کرده ‏اند و بهای آن را هم خواهند پرداخت و بر

مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی می‏کنند؟ مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب می‏کنند؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبه ‏های دار می‏روند؟

این امر هم افتخار می‏ کنند. این روشن است که شکستن فرهنگ شرق و غرب، بی‌‏شهادت میسر نیست.

من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می‏ خواهم که از هیچ‏کس و از هیچ ‏چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه‏ داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدمهای اول مبارزۀ جهانی خود علیه غرب و شرقیم.

مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهانخواران شکست می‏ خوریم و نابود می‏ شویم؟ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی می‏ کنند؟ مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب می‏ کنند؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبه ‏های دار می ‏روند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب ‏اللّه‏ در جهان به اسارت گرفته می‏ شوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفۀ اسلامی خود عمل کنیم.

امروز بیشتر از هر زمانی کینه و دشمنی استکبار علیه اسلام ناب محمدی برملا شده است. بسیج عمومی آنان در دفاع از یک خود فروخته و نویسندۀ مزدور گویای این واقعیت است و شاید آنان این همه فضاحت و بی ‏آبرویی شان را به خاطر رسیدن به هدف شوم خود پیش‏بینی نکرده بودند که امروز با سرافکندگی و خواری از کردۀ خود پشیمان و با ذلت مراجعت می‏کنند.

احتمالاً قضیۀ مبارزه با حجاب زنان مسلمان در فضای آموزشی، حرکتی انحرافی برای کمرنگ کردن جلوۀ عظیم دفاع جهان اسلام از رسول اکرم ـ صلی اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ می ‏باشد. گر چه خود این واقعه هم از دردهایی است که ملتهای اسلامی گرفتار آن شده ‏اند که چگونه در دنیای به اصطلاح آزاد، الزام زنان و دختران مسلمان به رفع حجاب عین دموکراسی است و فقط ما که گفته‏ ایم کسی که به پیغمبر اسلام ـ صلی اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ توهین کند و اجماع فقهای مسلمین فتوا به اعدام آن می‏ دهند، خلاف آزادی است! راستی چرا دنیا در برابر کسی که اجازه ندهد تا دختران مسلمان به دلخواه خود با پوشش اسلامی در دانشگاهها درس بخوانند یا تدریس کنند، ساکت نشسته است؟ جز این است که تفسیر و تأویل آزادی و استفاده از آن در اختیار کسانی است که با اساس آزادی مقدس مخالفند؟ امروز خداوند ما را مسئول کرده است، نباید غفلت نمود. امروز با جمود و سکون و سکوت باید مبارزه کرد و شور و حال حرکت انقلاب را پا برجا داشت. من باز می‏ گویم همۀ مسئولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی‏تان ـ به خیال خام خودشان ـ بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه‏ای آرامتان نمی‏ گذارند.

البته ما از زحمات وزارت امور خارجه قدردانی می‏ کنیم و آنها باید با جدیت به کار خود ادامه دهند که ان شاءاللّه‏ در انجام وظیفۀ بزرگ الهی و سیاسی خود موفق خواهند بود.

از خداوند متعال می‏ خواهم تا مهاجرین عزیزمان را هر چه زودتر به خانه و کاشانۀ خود برساند و تلخی غربت‌ها و سختی‌ها را به شیرینی مراجعتشان مبدل سازد.

در خاتمه لازم است از همۀ کسانی که از مهاجرین عزیز جنگ تحمیلی پذیرایی کرده و می‏ کنند و همچنین از مسئولین محترم بنیاد مهاجرین که زحمات زیادی متحمل شده‏ اند، تشکر و قدردانی نمایم. والسلام علیکم و رحمة‏اللّه‏ و برکاته.

روح ‏اللّه‏ الموسوی الخمینی

این  پسرایی که ته ریش دارن

اینایی که باشگاه نرفتن و هزار تا قرص و آمپول نزدن

اینایی که زیر ابرو بر نداشتن

اینایی که قدشون نه خیلی بلنده نه کوتاه

اینایی که موهاشون نه بلنده نه بلوند

اینایی که واسه جلب توجه دخترا تو خیابووون هزارتا دلقک بازی در نمیارن

اینایی که وقتی که تو کوچه تاریک دختر از روبرو بیاد سرشونو پایین میندازن

تا دختره احساس آرامش کنه

اینایی که تو تاکسی جمع میشینن تا دختره راحت باشه

اینایی که تک پرن

:. به اینا میگن مرد .: 
 
مرد من هم جز همین دستس 
بهش افتخار میکنم  
انشالا همیشه همین جور بمونه  
البته اگه دشمنا و حسوداش بذارن چششون در آد ایشالا

زنـــــــان موجوداتِ عجیبـــــــــی هستنــد

مــقاوم جلـــــــــوه می کننــد

در حالیـــــــــــــــــکه . . .

کوچکــــــــــتریـن مشکل را دوام نمی آورنـد

ســــــاده و زودباور جلــــوه میکـــننـد

هیــــــــچ دروغی را باور نمیکننــد

فـــــــراموش کار جــــلوه میکننــد

در حالیـــــکه هیچ اهانتـــی را فراموش نمیکننـــد

تــا زمانــی که مردی را عاشقــــانه دوست بـدارنــد

اشتباهاتش را میبیننــــد اما فراموش میکننـــد

دروغ هایش را میفهمــــنـد اما باور میکننــــد

زیـــــــــــــــرا که صادقانه عشق میورزنـــد

ما در این صد روز در ایران تحول کرده ایم

کد خدا را دیده و با او تعامل کرده ایم

اقتصاد مملکت را زیر و رو آورده ایم

سهم آن احزاب را هم ما تقبل کرده ایم

عرصه فرهنگ را آسوده خاطر کرده ایم

سایت های اونجوری را رفع فیلتر کرده ایم

فیسبوک وزرا را اولویت داده ایم

بیلبورد کدخدا را زیر کارتر کرده ایم

پیشرفت علم را ما کله ملق کرده ایم

آن هم دندان سالم را لقالق کرده ایم

قبل از آنکه کدخدایان زمین لب تر کنند

پیشرفت هسته ای را خود معلق کرده ایم

مردم این سرزمین را ما دو قسمت کرده ایم

آن دهم درصد نشان اکثریت کرده ایم

آنکه با ما نیست را افراطی الدین خوانده ایم

آنکه با ما هست را بی حد کرامت کرده ایم

طرح های دولت پیشین خود رد کرده ایم

آنچه در قوطی عطاران نباشد کرده ایم

قیمت خودرو اگرچه رو به بالا میرود

کاهش نرخ دلار و ارز را سد کرده ایم

ایده مهرآفرین را آش و لاشش کرده ایم

مسکن مهر وزین را بی صاحبش کرده ایم

سوخت های هسته ای نابود و کشت و در عوض

قیمت گوجه فرنگی را مهارش کرده ایم

معنی فتنه گری را ما سوالش خوانده ایم

بازگشت فتنه گر را اعتدالش خوانده ایم

فتنه فتنه گران را ماست مالش کرده ایم

داس بران را و لیکن ما کلیدش خوانده ایم

مـסּ یـڪ دخــترمـ !!!!


خـ♥ـالقــمـ بـﮧ ناممـ سوره اﮮ نازل ڪـرد ...


با تمامـ مردانـگـﮯ ﮩـایتـ نمیتوانـﮯ بفهمـﮯ صورتـﮯ برایم یـڪ دنیاستـ ...


نمیتوانـﮯ بفهمـﮯ عـشـق بـﮧ لاڪ قـرمـز را ...


گریه ڪردסּ بـدوסּ خجالتـ ...


نماز با چادر سـفـیـد را ...


منـم لیلاﮮ عــشــق و زلیخاﮮ انتـظـار ...


!!!! مـסּ دخــترمـ !!!!


چرڪ نویس هـیـچ احساسـﮯ نمیشومـ

خســــتـــه امـــ از تــظـــاهر به ایستادگی.......

از پنــــهــانــ کـــردنـــ زخــــمـــ هـــایـــمــ ...

زور کــــه نیـــســــتــــ ....

دیـــگــر نــمیـتــوانــمـــ بــی دلــیـــل بــخنــــدمــ و....

بــا لبـــخنــدی مســخــره ...

وانـــمـــود کنـــمــ هــمـــه چــــیــز رو بـــه راه اســـتــــ ....!!!!

اصـــلأ دیـــگــر نــمیـــخــواهــم کــه بــخــنــدمــ ...

میـــخــواهــم لــج کنـــمــ ...

بـــاخــودمـــ ...

بــا تــو ...

بـــا هــمــه ی دنــیــا...!

چــقــدر بــگــویــمــ فـــردا روز دیــگــریــســتـــ ...

و امـــروز بیــایــد و مــثـــل هـــر روز باشــی....؟!؟!

خــســتــه امــ .... از تـــو .... از خـــودمـــ ....از همـــه ی زنــدگــی .....