-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 بهمن 1392 09:20
هر چه مغرورتر باشی تشنه ترند برای باتو بودن... و هرچه دست نیافتنی باشی بیشتر به دنبالت می ایند... امان از روزی که غروری نداشته باشی... و بی ریا به انها محبت کنی انوقت تورا هیچ نمی بینند... ساده از کنارت عبور می کنند...!!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 بهمن 1392 09:18
دلتنگم دلتنگ روزهای باتو بودن من صدایت کنم "عشقم" وتو بگویی "جونم" ومن سیرنشوم ازاین جانم گفتنهایت وبازصدایت کنم وبازصدایت کنم......... روزهای خوب چه زود تمام میشوند
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 بهمن 1392 08:59
آخرینسخن امامخمینی(ره) دربارهآمریکاوغرب چهبود؟ بسم اللّه الرحمن الرحیم خدمت خواهران و برادران و فرزندان عزیز مهاجرین جنگ تحمیلی ـ ایّدهماللّه تعالی با سلام و درود به پیشگاه مقدس مولود نیمۀ شعبان و آخرین ذخیرۀ امامت حضرت بقیةاللّه ـ ارواحنا فداه ـ و یگانه دادگستر ابدی و بزرگ پرچمدار رهایی انسان از قیود ظلم و...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 بهمن 1392 10:52
این پسرایی که ته ریش دارن اینایی که باشگاه نرفتن و هزار تا قرص و آمپول نزدن اینایی که زیر ابرو بر نداشتن اینایی که قدشون نه خیلی بلنده نه کوتاه اینایی که موهاشون نه بلنده نه بلوند اینایی که واسه جلب توجه دخترا تو خیابووون هزارتا دلقک بازی در نمیارن اینایی که وقتی که تو کوچه تاریک دختر از روبرو بیاد سرشونو پایین...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 بهمن 1392 10:49
زنـــــــان موجوداتِ عجیبـــــــــی هستنــد مــقاوم جلـــــــــوه می کننــد در حالیـــــــــــــــــکه . . . کوچکــــــــــتریـن مشکل را دوام نمی آورنـد ســــــاده و زودباور جلــــوه میکـــننـد هیــــــــچ دروغی را باور نمیکننــد فـــــــراموش کار جــــلوه میکننــد در حالیـــــکه هیچ اهانتـــی را فراموش نمیکننـــد...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 بهمن 1392 16:03
ما در این صد روز در ایران تحول کرده ایم کد خدا را دیده و با او تعامل کرده ایم اقتصاد مملکت را زیر و رو آورده ایم سهم آن احزاب را هم ما تقبل کرده ایم عرصه فرهنگ را آسوده خاطر کرده ایم سایت های اونجوری را رفع فیلتر کرده ایم فیسبوک وزرا را اولویت داده ایم بیلبورد کدخدا را زیر کارتر کرده ایم پیشرفت علم را ما کله ملق کرده...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 بهمن 1392 14:57
مـסּ یـڪ دخــترمـ !!!! خـ♥ـالقــمـ بـﮧ ناممـ سوره اﮮ نازل ڪـرد ... با تمامـ مردانـگـﮯ ﮩـایتـ نمیتوانـﮯ بفهمـﮯ صورتـﮯ برایم یـڪ دنیاستـ ... نمیتوانـﮯ بفهمـﮯ عـشـق بـﮧ لاڪ قـرمـز را ... گریه ڪردסּ بـدوסּ خجالتـ ... نماز با چادر سـفـیـد را ... منـم لیلاﮮ عــشــق و زلیخاﮮ انتـظـار ... !!!! مـסּ دخــترمـ !!!! چرڪ نویس...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 بهمن 1392 14:54
خســــتـــه امـــ از تــظـــاهر به ایستادگی....... از پنــــهــانــ کـــردنـــ زخــــمـــ هـــایـــمــ ... زور کــــه نیـــســــتــــ .... دیـــگــر نــمیـتــوانــمـــ بــی دلــیـــل بــخنــــدمــ و.... بــا لبـــخنــدی مســخــره ... وانـــمـــود کنـــمــ هــمـــه چــــیــز رو بـــه راه اســـتــــ ....!!!! اصـــلأ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 بهمن 1392 14:53
دیدی که با گریه من بغض دلم وا نمیشه شرح پریشونی من . تو قصه پیدا نمیشه من توی دنیای دیگه . اون دل تو جای دیگه با تو یه دیوونه میشم . بی تو یه رسوای دیگه فرصت زندگیم نیست پشت درای بسته پر زدن آرزومه با این پرای بسته من اگه بی تو باشم . کار دلم تمومه از تو میخوام بپرسم . راه فرار کدومه؟ میدونی شکسته است دل من به غم تو...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 بهمن 1392 14:42
داریـــم جـآیــے زنـבگـے میـکنیـم کـه: هـرزگــے مـــב اسـت بــے آبـرویــے کـلاس اسـت مــستـے בوב تـفریح اســت בوسـتـے بـا پــسر روشـنفکـرے اسـت گــرگ بـوבטּ رمـز مـوفقـیت اســت و.... בوســت عـزیـز هـر غـلطـے رو انـجام בاבטּ،اســمش "پـایـه بـــــوבטּ" نیـست خــریـتـه!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 بهمن 1392 11:18
چندی پیش سید علی عزیزی که کودک پنج ساله ای است، به همراه پدر خود برای اقامه نماز به حسینیه امام خمینی (ره) خدمت مقام معظم رهبری رفته بود. وقتی آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی برای اقامه نماز وارد حسینیه می شوند؛ سید علی ۵ ساله دست پدر خود را رها می کند و به سمت ایشان می دود و دست رهبر انقلاب را می گیرد. سید...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 دی 1392 00:07
این روزها در خودم به دنبال یک کلیک راست میگردم تا از خودم یک copy بگیرم و کنار خودم paste کنم ... شاید از این تنهایی خلاص شدم ... همین ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 دی 1392 23:55
سلام مهدی جان میخام بهت بگم حرف دلمو شما هم به خدا بگی شاید حرف شما رو باور کنه از این دنیا خیلی خستم آدماش هرکدومشون یه جور دل میشکنن به خدا بگو آخه ... دله سنگ و آهن که نیس این بی صاحاب هی وای...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 دی 1392 10:56
آقای من دلم عجیب هوای جمکرانت کرده است چه خوش هوایی است هوای بارانی جمکران کاش امسال حداقل یک شب بارانی در جمکرانت باشیم یا مهدی فرقی نمی کند آسمان بارانی باشد یا چشم های من فقط بارانی باشد...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 دی 1392 10:31
میدان عمل خالیست،او در پی سرباز است،چون ما همه سرباریم،سردار نمی آید دانشگاه انتظار بعد از هزاروسیصد سال همچنان دانشجو میپذیرد توجه:متاسفانه این دانشگاه هنوز 313 فارغ التحصیل هم نداشته است این دانشگاه درتمام شبانه روز از شما آزمون به عمل می آورد! مدارک لازم جهت ثبت نام: 1 نماز اول وقت 2. ولایت مداری 3. تقوا 4. برگه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 دی 1392 10:22
قرار من با خـــدا این شد که... من چشمامو ببندم...دستمو بذارم توی دستــــ خدا و باهاش برم جلو... خدایــــا...قول بده توی مسیـــر دستمو ول نکنی... قول بده مواظبــــ سنگای جلوی پام باشی... قول بده مواظبــــ آخرش باشی... من...تا جایی چشمامو باز نگه داشتم که می دونستم چی خوبه و چی بــــد... ولی از این به بعدش با تــــو......
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 دی 1392 12:09
فقر اینه که کلید حل مشکلاتمون رو توی مذاکرات ۱+۵ ببینیم اما ۱+۵ اصلی رو که همون ۵تن آل عبا+ حضرت مهدی (عج) هست رو به کلی فراموش کرده باشیم!!!! فقر اینه که بازم بعد از تحریم مجددمون بعد از توافق ژنو بازم به ارتباط با آمریکا خوش بین باشیم!!!! فقر اینه که بعضی ها اینقدر اعتدال اعتدال بکنند که دیگه رنگ و بویی از عدالت...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 23 دی 1392 09:21
سلام آقای خونه سیلام سید گلم این چندروزه خیلی سرفه کردی البته از کم شروع شد تا زیادش اولش گفتی چیزی نیست تموم میشه ولی بعدشم که بیشتر شد انتظار داشتم که خودت اهمیت بدی و یه دکتر بری نه اینکه پشت سر هم سرفه کنی و خودتو عذاب بدی و منو نگران من که هرچی اصرار التماس کردم توجهی نکردی تو این چند روزه با هر سرفه ای که میکردی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 23 دی 1392 09:15
به من تکــــیه کن مرد من زنم من گاهی میتوانم تمامِ حسی را که از دوست داشــــتنت دارم دستی مهربان شوم تا چهـــــرۀ غمگینت را عاشقانه نـــوازش کنم من گاهی عاشقانه ای صمیمی خنده ای گرم ظرافتی بی پروا و وسوسه ای شیرین میشوم تا گرد و غبار نا امیدیِ این روزگارِ سیاه را از ذهنِ خسته ات پاک کنم آرامشی ماندنی در وجودت خنده ای...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 23 دی 1392 09:13
من نمیفهمم چرا هیچکس نمی نویسد از مردها از چشم ها و شانه ها و دستهایشان از آغوششان از عطر تنشان از صدایشان از دلگرمی هایشان پررو میشوند ؟ خب بشوند مگر خود ما با هر دوستت دارمی به آسمان نرفته ایم ؟ مگر ما به اتکاء همین دستها همین نگاه ها همین آغوشها در بزنگاه های زندگی سر پا نمانده ایم ؟ من بلد نیستم در سایه دوستت...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 19 دی 1392 23:35
سلام خدای مهربونی ها سلام خدای بخشندگی ها سلام خدای غفار الذنوب هزار سلام ای الله ستارالعیوب این دیگه تقلب نیست کپی نیست امشب دلم گرفته بود گفتم تا همسری بیاد یه حرفایی رو بهت بزنم حرف حقیقت اعتراف نمیدونم ممنونم ازت پدر و مادری بهم دادی که سرشار از خوبی و محبتند پدرومادری که توی سختی ها توی گمراهی ها توی گرفتاری ها...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 دی 1392 18:46
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 دی 1392 15:39
«و تو ای خواهر دینی ام: چادر سیاهی که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده تر است.» (شهید عبدالله محمودی) «خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان می کشید.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را می بینی و دشمن تو را نمی بیند.»(سردار شهید رحیم آنجفی) «حفظ حجاب هم چون جهاد...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 دی 1392 15:13
دختر خانمی که میگی با چند تا پسر دوستی و به این کارت افتخار میکنی، دختر خانمی که چپ چپ نگاه کردن یه پسر و میری واسه دوستات تعریف میکنی و دلت خوشه که دوستات به تو حسودیشون شده، دختر خانمی که میگی از این سر خیابون تا اون سر خیابون، برات صف کشیدن و کیف میکنی، آقا پسری که افتخارت اینه که جلو پای هر دختری می ایستی، بهت پا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 دی 1392 15:03
سیدم عزیز دلم آقای خونم میخام بهت بگم صـدای مـردانه ات دلم را میلرزاند گوش هایم همیشه به انتظار شنیدن حرف هایت می نشیند . . . دسـتان بزرگ و قوی ات مـرا یاد یک واژه می اندازد و آن هم ” امـنیت ” است . . . آغـوشت همچون دریـایی پـر تلاطم است و مـن چـقدر غـرق شدن در این دریـا را دوست دارم . . . ! تـ ـو فـقط مـرد من بـمان و...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 دی 1392 14:57
دختری با ظاهری ساده از ایستگاه مترویی در تهران می گذشت که پسری در پله برقی به او گفت: «چطوری سیبیلو ؟» دختر خونسرد، تبسمی کرد و جواب داد: وقتی تو ابرو بر می داری ، مو رنگ می کنی و گوشواره میندازی، من سبیل می ذارم تا جامعه ، احساس کمبود مرد نداشته باشه یه روز یه زن و مرد ماشینشون تصادف ناجوری میکنه و هر دو ماشینبه شدت...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 دی 1392 14:48
مرد فقیرى بود که همسرش از شیر گاوشان کره درست میکرد و او آنرا به تنها بقالى روستا مى فروخت. آن زن روستایی کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت و همسرش در ازای فروش آنها مایحتاج خانه را از همان بقالی مى خرید. روزى مرد بقال به وزن کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، دید که...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 دی 1392 14:45
ضربه خوردیم و شکستیم و نگفتیم چرا مــــا دهــان از گلـــه بستیم و نگفتیــم چرا جـــــای بنشیــــن و بــفرما بتمــــرگی گفتنــد مـــــاشنیـــــدیـم و نشستیـــــم ونگفتیـــــم چـــــرا تـــو نـــــگفتیم و شمایـــــــی نشنیـــدیــــــم هنــــــوز ســــــاده مثــــــل کف دستیـــــــم و نگفتیــــــــــــم چـــرا دل...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 دی 1392 14:42
روزها دنبال هم می دون و ثانیه ها همدیگر رو می بلعن اما اونیکه داره پیر میشه زمان نیست ما آدماییم که هر روز رو شب میکنیم و هر شب رو روز . بدون اینکه بفهمیم چیو داریم از دست می دیم و توی این همه از دست دادنا چی به دست می یاریم؟؟؟؟ یه روزی میاد که چشمامونو باز میکنیم و میبینیم ای دل غافل کفه ترازوی عمر ما هم سنگین شد و...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 دی 1392 18:19
خدایا کمی با آه کمی با صدای خسته کمی با دل گرفته بخون شاید تو درکم کنی دلم از همه چیز گرفته و بیشتر از همه از خودم چقده خوشحال بودم خدایی دارم که همواره به یادمه همواره مراقبمه هیچوقت تنهام نمیذاره مرهمی میشه برای وقتایی که دلم گرفته غصه داره و ناراحته ولی اشتباه میکردم تو خدایی هستی بهتر و عزیزتر از هرچیزی و هرکسی...