-
[ بدون عنوان ]
جمعه 3 تیر 1390 12:20
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 خرداد 1390 11:41
خدای مهربون خوش به حال اونایی که هرسال بهشون این فرصتو میدی که بهت نزدیکتر بشن چه حس خوبی داره وقتی سه روز فرصت داشته باشی که با خدای خودت تو یه جای خلوت و دنج حرف بزنی درد دل کنی خدایا نمیدونم هرسال به چندنفر این اجازه رو میدی ولی برای من که حتی یه بار هم قسمت نشده این کار رو بکنم خیلی غبطه میخورم و اگه مسخره نباشه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 خرداد 1390 13:17
زندگانی همه صورتکده یی از یادست یاد یاران قدیم یاد خویشان صمیم زندگانی یادست دلم از یاد کسان هر شبه در فریادست پدر و مادر محجوب ز کف رفته ی ما یک زمان هم نفس یودند همه شادان همه سرخوش همه گویا بودند زندگی معنی داشت ناگهان دییده ز دنیا بستند با دل و دیده ی پک سر نهادند به خک یادشان در دل ما روحشان در افلک روزگاری من و...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 خرداد 1390 13:00
سید عزیزم یادمه یه روز یه جایی یه قسمتی از این شعر رو که میخوام برات بذارم خوندی و خوشت اومد البته اون موقع فقط این قسمتش بود که خوندی کامل نبود "به سراغ من اگر می آیید، نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من." حالا من برات کاملشو میذارم امیدوارم خوشت بیاد " به سراغ من اگر می آیید،...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 خرداد 1390 12:47
همسرم عزیزم (سیدموسی) سید عزیزم روزت مبارک همسر مهربونم آقاسید گل فردا روز مرد هستش برای پدرم اون حرفایی که ته دلم بوده و هرگز نتونستم بهش بزنم رو همین جا زدم و حتی قبلش برای روز مادر هم همین کار رو کردم ولی نمیدونم چرا هرموقع نوبت شما شده هروقت اومدم برای شما بنویسم از خودت از اون همه بزرگواری از اون همه بخشش و گذشت...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 خرداد 1390 12:21
پدر عزیزم نمیدونم از کجا شروع کنم برای توصیف مقامت نه کلمه ای و نه جمله ای که بتونم خوبی و مهربونی هاتو تو اون جای بدم فقط میدونم تو نعمت بزرگی برای من و خونوادمون هستی تو کوه رنج و استقامت بابای مهربونم از روزی که چشم باز کردم و تو را شناختم تا به الان که ۲۰ سال گذشته هرگز از تو خشونت و نامهربونی ندیدم هرگز ندیدم و...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 23 خرداد 1390 21:16
خداوندا... درون سینه قلبی شکسته از غم زمانه دارم اما بی کینه ... و سرشار از عشق و محبت تو قلبم را متبرک گردان تا برای تو و خلقِ تو بتپد قلبی که از شادی دیگران ، شاد شود و رنج دیگران را رنج خود بداند چشمهایم... از روزی که چشم گشودم به هرکجا که مینگرم ، نشانی از عظمت و بزرگی تو معبود یگانه ام میبینم مرا چشمانی عطا کن تا...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 خرداد 1390 22:02
ااسلام علیک یا ضامن آهو آقاجون خوش به حال همه اونهایی که دوسشون داری و میطلبیشون که بیان پابوست خوش به حال اونایی که جایی در قلب و حرمت دارن خیلی ها هستن مثل من که با شنیدن اسمت و با دیدن حرم قشنگت اشک تو چشماشون جمع میشه و از ته دلشون آه حسرت میکشن رضا جان بطلب من و همسرم و خونوادم و همه اون کسانی که مشتاق دیدار و...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 5 خرداد 1390 01:04
مادر عزیزم هرگز نمیتونم کلمه ای رو پیدا کنم که در وصف تو باشه تو دریای محبت و بخششی تو اینقد خوب و مهربونی که بارها منو شرمنده خودت کردی ولی من هرگز نمیتونم به اندازه تو خوب باشم و هرگز از دستم بر نمیاد که زحمتهایی که برام کشیدی رو جبران کنم خیلی شرمندتم به خدا امیدوارم که منو و بدی هایی که در حقت کردمو به بزرگواری...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 اردیبهشت 1390 23:21
کجاست منتظر تو چه انتظار عجیبی تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی عجیبتر که چه آسان نبودنت شده عادت چه کودکانه سپردیم دل به بازی قسمت چه بیخیال نشستم نه کوششی نه تلاشی فقط نشستم و گفتم خدا کند که بیایی ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 اردیبهشت 1390 23:18
من علمدارم علمدار بر حسینم یار و غمخوار تا رسیدم به فرات و بنشستم لب آب یادم آمد زکبودی لب طفل رباب نبود صبر قرارم گره افتاده به کارم....داداش نه سری مانده نه دستی کمرم را تو شکستی چه بگویم به سکینه چو سراغت گیرد گر بفهمد تو شدی کشته زداغت میمیرد نبود صبر قرارم گره افتاده به کارم....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 اردیبهشت 1390 14:28
ما منتظریم از سفر، برگردی یکروز شبیه رهگذر برگردی با کاسه ی آب و مجمری از اسپند ما آمده ایم پشت در، برگردی وقتی سر شب که رفتنت را دیدیم گفتیم نمی شود سحر، برگردی؟؟ ما منتظر تو ایم آقا، نکند یک جمعه غروب بی خبر برگردی من گوشه نشین کوچه ی برگشتــم ای کاش که از همین گذر برگردی پرواز نمی کنیم از اینجا، باید در فصل نبود...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 فروردین 1390 13:33
فاطمیه قصه گوی رنجهااست * * * بهترین تفسیر سوز مرتضی است فاطمیه جنگ اشعار علی است * * * شرح حال چشم خونبار علی است فاطمیه شعر داغ لاله است * * * قصه زهرا ی هجده ساله است فاطمیه آتش افروز دل است * * * احتجاجش یک کتاب کامل است فاطمیه سینه چاک دردها است* * * شاهد نامردی نامرد ها است فاطمیه مهر زد تاریخ را * * * در دل آتش...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 فروردین 1390 14:42
بار خدایا من انسانم به آنگونه ای که تو آفریدی . نمی توانم مثل فرشتگانت پاک و آسمانی باشم . گاهی فریب می خورم و گاهی فریب میدهم . گاهی ناشکر می شوم و گاهی خودخواهی وجودم را فرا می گیرد . اما همیشه همیشه همیشه پشیمان می شوم و به سوی تو باز می گردم چون آغوش تو همیشه باز است .پروردگارا می دانم که دعا سرنوشت بد را از ما...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 فروردین 1390 14:40
وقتی کسی رو دوست داری ، حاضری جون فداش کنی حاضری دنیا رو بدی ، فقط یه بار نگاش کنی به خاطرش داد بزنی ، به خاطرش دروغ بگی رو همه چی خط بکشی ، حتی رو برگ زندگی وقتی کسی تو قلبته ، حاضری دنیا بد بشه فقط اونی که عشقته ، عاشقی رو بلد باشه قید تموم دنیارو ، به خاطر اون می زنی خیلی چیزارو می شکنی ، تا دل اونو نشکنی حاضری قلب...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 فروردین 1390 01:50
با سلام شب همگی بخیر من که دلم گرفته میدونم الان میگی چیز عجیبی نیس میدونم نیس چون یه جورایی باهاش انس گرفتم ولی به جاش اون موقع هست که یاد خدا میاد به قلبم و آرامش میگیرم و اگه تونستم باهاش حرف میزنم آخه تجربه کردم که خدای عزیزمون تنها کسی هست که بدون سرکوفت یا سرزنش کردنت حرفاتو میشنوه و حتی مرهمی میشه برای دلهای...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 فروردین 1390 23:34
((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((( ))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))) {{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 فروردین 1390 15:19
خداوند به سه طریق به دعاها پاسخ میدهد: او میگوید اری و هرچه میخواهیم به ما میدهد او میگوید نه و چیز بهتری به ما میدهد او میگوید صبر کن و بهترین را به ما میدهد با تمام وجود گناه کردیم اما خدا نه نعمتهایش را از ما گرفت نه گناهانمان را فاش کرد بیندیش اگر طاعتش کنیم چه میکند
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 فروردین 1390 15:12
آخر راه اومدن با روزگار گره کوری که بخت منه که تمومه اتفاقای بدش شاهده زندگی سخته منه شاید این زخمی که از تو خوردمو از حرارتش زبونه می کشم یا تمومه بی کسی هامو همش فقط از دست زمونه می کشم بگو بازم هوامو داری و مثه همه منو تنها نمی ذاری و بگو هستی تا نترسونتم ظلمته این شبه تکراری و بگو هستی و روی ماهتو امشب پشت ابرا...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 12 فروردین 1390 18:33
- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – - غضنفر ۱۳ بدر زن میگیره….میگن مبارکه! میگه: چیچیش مبارکه؟ نحسی ۱۳ گرفتمون اینجوری شد - – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – - الهی قربونت برم که مثل سبزه عید میمونی ! ایشالا تو سیزده بدر اینقدر گره بزننت که دیگه باز نشی !! - – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 7 فروردین 1390 01:14
با سلام عید و سال و جدید بر همگی شما ها مبارک باشه انشاءالله امسال هم سال تحویل خدا خواست و قسمت شد که بریم در جوار کریمه اهل بیت حضرت معصومه(س) باشیم جای همگی شما خالی خیلی خوب بود و خوش گذشت فقط خیلی شلوغ بود مثل اینکه همه اونایی که اومده بودن مثل ما تو این فکر بودن که آخر شبه و حتما همه جا هم خلوت و با ذوق و شوق...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 اسفند 1389 00:32
سال ۸۹ سالی که برای اولین بار موقع تحویل شدنش در جمکران بودیم (جای همگی شما خالی) شبی همچون فردا شب البته با اختلاف چند ساعت خیلی خوب بود شام که خوردیم یه سفره هفت سینی چیدیم و سال جدید رو شروع کردیم اطرافمون پر از جمعیت بود کوچیک و بزرگ مرد و زن و بچه های کوچیک که هرکدوم لبخند به لب با هم بازی میکردن خدایا چقد زود...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 اسفند 1389 20:01
هر که را خواستم که بهر یار گزینم در آخر جز اندوهی تلخ چیزی ندیدم هر چه گشتم که با اشک چشم چیزی همراه کنم جز آهی از عمق وجود چزی ندیدم ز هر که بهر همراهی در مسیر زندگی پرسیدم بعد از مدتی جز گزند چیزی ندیدم بهر گرمای هر دستی در زمین گشتم جز حس سرد تنهایی چیزی ندیدم در جستو جوی هر چشمی برای خویش بودم در هیچ کجا برق...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 اسفند 1389 17:49
خدای مهربون خیلی دلم گرفته من که خیلی وقته دلتنگی و غصه هامو با تو تقسیم میکنم که اگه این کار رو هم نمیکردم دیگه تو غم ها غرق میشدم خیلی خوبی که به حرفای بنده هات گوش میدی باهاشون شریک میشی و مرهمی میشی برای درد ها و دلتنگی هاشون نمیدونم اگه تو را نداشتم چیکار میکردم با کی حرف میزدم نمیدونم واقعا چرا بعضی از بنده هات...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 اسفند 1389 23:18
خداوندا! این دل شکسته را جز دستهای مهربانی تو درمانی نیست و این دست بسته را جز از ابر احسان تو بارانی، نه. خدایا! این قامت خمیده جز به دیدار تو راست نمی شود و این تنهای غریب جز در خانه تو هر آنچه خواست نمی شود . خدایا! این قلب هراسناک و لرزان جز در دستهای تو آرام نمی گیرد و این خود زبون و خفت کشیده، بی توجه عزیزانه تو...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 14 اسفند 1389 14:02
یکی را دوست می دارم،ولی افسوس او هـــــــرگز نمی داند نگاهــــش می کنــــــم ،شاید بخـــواند راز پنهـــــــانم که او را دوســــــــت می دارم ولی افسوس و صد افسوس و صد افسوس که او هـــــــرگز نگاهـــــــم را نمی خواند به برگ گل نوشتم من،تو را من دوست می دارم ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند شبانگه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 14 اسفند 1389 12:58
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک می شود به قدر نیاز تو فرود می آید به قدر آرزوی تو گسترده می شود به قدر ایمان تو کارگشا می شود به قدر نخ پیرزنان دوزنده باریک می شود به قدر دل امیدواران گرم می شود یتیمان را پدر می شود ومادر بی برادران را برادر می شود ناامیدان را امید می شود گمگشتگان را راه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 اسفند 1389 14:36
وقتی که پا میزاره ... دریا به روی شنها مرغابیا میشورن ... پرهاشونو تو دریا وقتی برای ساحل ... دریا صدف میآره شبها به روی بندر ... بارون ماه میباره یاد تو در دل من طوفان به پا میکنه تا ساحل زندگی با من شنا میکنه وقتی موجای سنگین .. از پله های دریا میرن که سر بزارن ... به روی تخته سنگا وقتی که دست دریا ... رو شونه ی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 اسفند 1389 12:06
میشه خدارو حس کرد تو لحظه های ساده تو اضطراب وعشق و گناه بی اراده بی عشق عمر آدم بی اعتقاد میره هفتادسال عبادت یکشب به باد میره یکشب به باد میره وقتی که عشق آخر تصمیم شو بگیره کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره ترسیده بودم از عشق عاشقتر از همیشه هر چی محال میشد با عشق داره می شه انگار داره می شه عاشق نباشه آدم حتی خدا...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 اسفند 1389 12:06
میشه خدارو حس کرد تو لحظه های ساده تو اضطراب وعشق و گناه بی اراده بی عشق عمر آدم بی اعتقاد میره هفتادسال عبادت یکشب به باد میره یکشب به باد میر ه وقتی که عشق آخر تصمیم شو بگیره کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره ترسیده بودم از عشق عاشقتر از همیشه هر چی محال میشد با عشق داره می شه انگار داره می شه عاشق نباشه آدم حتی خدا...